(☆my idol☆)پارت ۵
از زبان باران:
همینجوری چند روز گذشت مامان نیلو برامون غذا می آورد و هر شب بهمون سر میزد تا بلاخره ۳ روز تموم شد
مامان نیلو با عجله و خوشحالی امد سمتمون و گفت:سلام دخترای من دیدین گفتم زیاد طول نمی کشه😍😍😍 بیایین بریم بچه ها فقط قبلش باید برین یه تعهد نامه ای رو امضا کنین
نیلو:باشه مامان خوشگلم نمی دونی چقدر دلمون واست تنگ شده بود🥺💖
مامان نیلو:وای بچه ها من بیشتر😍😍😍
افسر پلیس:خانم بفرمایید داخل...
خوب خلاصه رفتن داخل و تعهد نامه رو هم امضا کردن وقتی کارشون تموم شد قرار شد مامان نیلو واسشون بستنی بگیره...
مامان نیلو:خوب دخترا چه طمعی دوست دارین؟؟
نیلو:من شکلاتی و توت فرنگی
باران:منم توت فرنگی و زعفرونی
مامان نیلو:خوب اوکی من خودمم که همیشه موز شکلات میگیرم😅😂
بستنی هاشون رو که خوردن رفتن خونه...
نیلو:مامان من میرم یه دوش بگیرم
مامان نیلو:باشه دخترم زود بیا دارم ماکارانی درست می کنم
نیلو:واقعا؟؟مرسی مامانییی😍باشه زود میام
باران:خوب خاله جونم من چیکار کنم😍
مامان نیلو:قربونت اگه می تونی یه سالاد سزار درست کن
باران:چشم خاله جون
۱۰ دقیقه بعد:
مامان نیلو:نیلو برو یه ماست بگیر از سوپر ممد بیا(😂😂)
نیلو:مامان من تازه از حموم امدم😂😂😂
مامان نیلو:برو بچه تنبل بازی در نیار باران سالاد درست کرد داره ظرف ها رو هم میشوره😂😂
نیلو:باشه اصلا میرم😂😂
باران:آره آفرین برو😂😂
مامان نیلو سفره رو چید وایسادن تا نیلو بیاد...
باران:خاله این چرا نمیاد نیم ساعت شد😐
مامان نیلو:منم نمی دونم رفته یه ماست بگیره ها😂😂
دینگ دینگگگ دینگ دینگگگ
باران:عه خاله امد من میرم در رو باز کنم
نیلو:سلام😅
باران:نیلو خانم رفتی کوه بکنی یا یه ماست بگیری😐
نیلو:به من چه خوب شلوغ بود😂😂😂
مامان نیلو:باشه حالا بگذریم😂😂 برین دستاتونو بشورین بیاین غذا بخوریم
بچه ها:چشم😅
۱۵ مین بعد:
نیلو:خوب سفره رو هم جمع کردیم حالا چیکار کنیم باران؟
باران:بریم فیلم ترسناک ببینیم🤩🤩
نیلو:نهههه باران من می ترسم😅😂
باران:بابا بیا بریم زیاد ترسناک نیست
خوب خلاصه یه فیلم پلی کردن چند تا خوراکی اوردن و شروع کردن به نگاه کردن...
۱۰ دقیقه ی اول فیلم بود که یهو یه جن پرید تو صفحه دوتاشون پریدن تو هوا😂😂😂
نیلو:تو که گفتی ترسناک نیست😂😂
باران:خوب آره ترسناک نیست
نیلو:پس چرا خودت پریدی تو هوا؟
باران نمی دونم آره فکر کنم خودمم می ترسم😂😂😂
نیلو:اصلا ولش کن اسکویید گیم بزار ببینیم
باران:باشه
۳ ساعت بعد😂😂:
باران:وای خدا ساعت ۴ صبحه😂😂😂
نیلو:باشه بابا چته جیغ میزنییی😂😂😂
باران:ببخشید😂😂
نیلو:اوکی بیا بریم بخوابیم منم خیلی خوابم میاد اصلا فکر کنم نفهمیدم فیلم چی شد هی خوابم میبرد😂
باران:باشه بریم
فردا صبح:
مامان نیلو:دخترااا بلند شین لنگ ظهرههه😂😂
نیلو:واییی مامان چی شدههه سکته کردم چرا داد میزنی😂😂
مامان نیلو:ساعت ۳ ظهره😐بعد میگی چرا داد میزنی😐😐😐😂
باران:چی شده؟؟(هنوز ویندوزش بالا نیومده😂)
مامان نیلو:اصلا بیخیال زشته دیگه بلند شین😂😂با این وضع می خواین برین کره؟؟😐من چجوری بهتون اعتماد کنم😂😂بلند شین برین صورتتون رو بشورین ناهار ۱۰ دقیقه دیگه آمادست
نیلو:مگه نباید صبحونه بخوریم تازه بیدار شدیم؟؟
باران:احمق جان ساعت ۳ ظهر کسی صبحونه نمی خوره الان دیگه وقت ناهاره😂😂😂
نیلو:باشه باشه من برم صورتم رو بشورم😂😂😂
شرط:
لایک:۱۵
کامنت:۱۰
همینجوری چند روز گذشت مامان نیلو برامون غذا می آورد و هر شب بهمون سر میزد تا بلاخره ۳ روز تموم شد
مامان نیلو با عجله و خوشحالی امد سمتمون و گفت:سلام دخترای من دیدین گفتم زیاد طول نمی کشه😍😍😍 بیایین بریم بچه ها فقط قبلش باید برین یه تعهد نامه ای رو امضا کنین
نیلو:باشه مامان خوشگلم نمی دونی چقدر دلمون واست تنگ شده بود🥺💖
مامان نیلو:وای بچه ها من بیشتر😍😍😍
افسر پلیس:خانم بفرمایید داخل...
خوب خلاصه رفتن داخل و تعهد نامه رو هم امضا کردن وقتی کارشون تموم شد قرار شد مامان نیلو واسشون بستنی بگیره...
مامان نیلو:خوب دخترا چه طمعی دوست دارین؟؟
نیلو:من شکلاتی و توت فرنگی
باران:منم توت فرنگی و زعفرونی
مامان نیلو:خوب اوکی من خودمم که همیشه موز شکلات میگیرم😅😂
بستنی هاشون رو که خوردن رفتن خونه...
نیلو:مامان من میرم یه دوش بگیرم
مامان نیلو:باشه دخترم زود بیا دارم ماکارانی درست می کنم
نیلو:واقعا؟؟مرسی مامانییی😍باشه زود میام
باران:خوب خاله جونم من چیکار کنم😍
مامان نیلو:قربونت اگه می تونی یه سالاد سزار درست کن
باران:چشم خاله جون
۱۰ دقیقه بعد:
مامان نیلو:نیلو برو یه ماست بگیر از سوپر ممد بیا(😂😂)
نیلو:مامان من تازه از حموم امدم😂😂😂
مامان نیلو:برو بچه تنبل بازی در نیار باران سالاد درست کرد داره ظرف ها رو هم میشوره😂😂
نیلو:باشه اصلا میرم😂😂
باران:آره آفرین برو😂😂
مامان نیلو سفره رو چید وایسادن تا نیلو بیاد...
باران:خاله این چرا نمیاد نیم ساعت شد😐
مامان نیلو:منم نمی دونم رفته یه ماست بگیره ها😂😂
دینگ دینگگگ دینگ دینگگگ
باران:عه خاله امد من میرم در رو باز کنم
نیلو:سلام😅
باران:نیلو خانم رفتی کوه بکنی یا یه ماست بگیری😐
نیلو:به من چه خوب شلوغ بود😂😂😂
مامان نیلو:باشه حالا بگذریم😂😂 برین دستاتونو بشورین بیاین غذا بخوریم
بچه ها:چشم😅
۱۵ مین بعد:
نیلو:خوب سفره رو هم جمع کردیم حالا چیکار کنیم باران؟
باران:بریم فیلم ترسناک ببینیم🤩🤩
نیلو:نهههه باران من می ترسم😅😂
باران:بابا بیا بریم زیاد ترسناک نیست
خوب خلاصه یه فیلم پلی کردن چند تا خوراکی اوردن و شروع کردن به نگاه کردن...
۱۰ دقیقه ی اول فیلم بود که یهو یه جن پرید تو صفحه دوتاشون پریدن تو هوا😂😂😂
نیلو:تو که گفتی ترسناک نیست😂😂
باران:خوب آره ترسناک نیست
نیلو:پس چرا خودت پریدی تو هوا؟
باران نمی دونم آره فکر کنم خودمم می ترسم😂😂😂
نیلو:اصلا ولش کن اسکویید گیم بزار ببینیم
باران:باشه
۳ ساعت بعد😂😂:
باران:وای خدا ساعت ۴ صبحه😂😂😂
نیلو:باشه بابا چته جیغ میزنییی😂😂😂
باران:ببخشید😂😂
نیلو:اوکی بیا بریم بخوابیم منم خیلی خوابم میاد اصلا فکر کنم نفهمیدم فیلم چی شد هی خوابم میبرد😂
باران:باشه بریم
فردا صبح:
مامان نیلو:دخترااا بلند شین لنگ ظهرههه😂😂
نیلو:واییی مامان چی شدههه سکته کردم چرا داد میزنی😂😂
مامان نیلو:ساعت ۳ ظهره😐بعد میگی چرا داد میزنی😐😐😐😂
باران:چی شده؟؟(هنوز ویندوزش بالا نیومده😂)
مامان نیلو:اصلا بیخیال زشته دیگه بلند شین😂😂با این وضع می خواین برین کره؟؟😐من چجوری بهتون اعتماد کنم😂😂بلند شین برین صورتتون رو بشورین ناهار ۱۰ دقیقه دیگه آمادست
نیلو:مگه نباید صبحونه بخوریم تازه بیدار شدیم؟؟
باران:احمق جان ساعت ۳ ظهر کسی صبحونه نمی خوره الان دیگه وقت ناهاره😂😂😂
نیلو:باشه باشه من برم صورتم رو بشورم😂😂😂
شرط:
لایک:۱۵
کامنت:۱۰
- ۲.۳k
- ۰۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط