part
part4🦋
-مامان درش از این طرفه بیا
×باشه
-سلام خانم من یه وقت میخواستم دخترم خیلی بی قراره
§بله میتونید برین تو
-بریم مامان
§جسارتا جناب فقط یه نفر میتونه به عنوان همراه بره تو
-مامان تو برو
§مگه شما پدرش نیستید
-بله
§شما باید برین
-هوف باشه مامان بدش به من
×باشه بیا
§میتونید برین داخل
-{رفت داخل}
∆اووو جیمین خوش اومدی پسرم
-ممنونم آقای دکتر
∆چه اتفاقی افتاده
-آنا خیلی بی قراری اصلا آروم نمیشه
∆بزارش رو تخت بیام مایعنش کنم
-باشه{آروم گذاشتش رو تخت}
∆لباساشو در بیار
-اهان باشه{با احتیاط لباساسو در آورد}
&{تو خودش جمع شد}
∆اخی سردش شد کوچولو وایسا سریع مایعنش کنم لباساشو تنش کن
-باشه
∆ {گوشی پزشکی رو گذاشت رو شکمش}خوب ببینیم دختر کوچولومون چرا اینقدر بی تابه جیمین چرا.... چرا الان میاریش
-مگه چیشده
∆یه حدسی میزنم اما برای اینکه مطمئن بشیم باید آزمایش خون ازش بگیریم
-میشه بگین چه حدسی
∆فعلا نه نمیتونم بگم
-اگه چیزیم شده باشه من حق دارم بدونم
∆فعلا چیزی نیست
-یعنی چی چیزی نیست حتما هست دیگه میگین آزمایش بگیرم
∆نگران نباش اگرم چیزی باشه با آزمایش مشخص میشه
-باشه
∆لباساشو تنش کن ببرش اتاق بغل برای آزمایش
-باشه{آروم آروم لباساشو تنش میکنه}
&{بی قراری میکنه و نمیزاره لباسشو تنش کنه}
-باشه باشه تموم شد{آروم بغلش میکنه و از رو تخت برس میداره}
∆خوب این برگه رو ببر اتاق بغل آزمایش بگیرن
-خیلی دردش میگیره
∆اره اما چاره چیه
-هوف باشه پس من رفتم
∆باشه
×جیمین پسرم چیشد
-گفتم باید آزمایش بگیرن مامان تو دیگه برگرد بوسان خیلی تو زحمت افتادی بابا هم تنهاست
×چی چیو برگردم بوسان
-مامان خیلی به زحمت افتادی دیگه برو
×فکر کردی من این فرسته رو دست تو میسپارم نه تو میکشیش
-مامان نگران نباش کاریش ندارم
×همین بی توجهی هاتو میگم
-باشه مامان درست رفتار میکنم
×باشه هر جور خودت راحتی اما اگه بفهمم اذیتش کردی هیچ وقت نمیبخشمت هر موقع خواستی اذیتش کنی یادت باشه که این بچه مادر نداره و لیا اون رو به تو سپرده
-باشه مامان چقدر میخوای اینارو بگی فهمیدم به خدا
×خیلی خوب پس من دیگه میرم خونه وسایلامو جمع کنم
-به دستایرم سپردم برات بیلیط بگیره
×باشه وایسا من این پرنسس رو یه بار دیگه بغل کنم برم
-بیا
×خداحافظ عشق من {میبوستش و میدتش به جیمین}
-خداحافظ
×خداحافظ مراقب خودت باش
-شمام همینطور
×{رفت}
§اقای پارک بفرمایید این اتاق برای آزمایش
-باشه{رفت تو }
✓سلام
-سلام
✓بشینید رو صندلی آمادش کنید تا من وسایلو بیارم
-بله چشم{میشینه رو صندلی و آنا رو برمی گردونه به سمت خودش و استینشو آروم میده بالا}
&{سعی میکنه دستشو از دستای جیمین بکشه بیرون}
-هشش آروم باش کوچولو
✓خوب من اومدم بچه رو بزارید رو میز و عقب وایسین
-نمیشه تو بغل خودم باشه
✓نه
-خیلی خوب باشه{آروم گذاشتش رو میز}
✓بسیار خوب عقب وایسین
-باشه{رفت عقب تر}
-مامان درش از این طرفه بیا
×باشه
-سلام خانم من یه وقت میخواستم دخترم خیلی بی قراره
§بله میتونید برین تو
-بریم مامان
§جسارتا جناب فقط یه نفر میتونه به عنوان همراه بره تو
-مامان تو برو
§مگه شما پدرش نیستید
-بله
§شما باید برین
-هوف باشه مامان بدش به من
×باشه بیا
§میتونید برین داخل
-{رفت داخل}
∆اووو جیمین خوش اومدی پسرم
-ممنونم آقای دکتر
∆چه اتفاقی افتاده
-آنا خیلی بی قراری اصلا آروم نمیشه
∆بزارش رو تخت بیام مایعنش کنم
-باشه{آروم گذاشتش رو تخت}
∆لباساشو در بیار
-اهان باشه{با احتیاط لباساسو در آورد}
&{تو خودش جمع شد}
∆اخی سردش شد کوچولو وایسا سریع مایعنش کنم لباساشو تنش کن
-باشه
∆ {گوشی پزشکی رو گذاشت رو شکمش}خوب ببینیم دختر کوچولومون چرا اینقدر بی تابه جیمین چرا.... چرا الان میاریش
-مگه چیشده
∆یه حدسی میزنم اما برای اینکه مطمئن بشیم باید آزمایش خون ازش بگیریم
-میشه بگین چه حدسی
∆فعلا نه نمیتونم بگم
-اگه چیزیم شده باشه من حق دارم بدونم
∆فعلا چیزی نیست
-یعنی چی چیزی نیست حتما هست دیگه میگین آزمایش بگیرم
∆نگران نباش اگرم چیزی باشه با آزمایش مشخص میشه
-باشه
∆لباساشو تنش کن ببرش اتاق بغل برای آزمایش
-باشه{آروم آروم لباساشو تنش میکنه}
&{بی قراری میکنه و نمیزاره لباسشو تنش کنه}
-باشه باشه تموم شد{آروم بغلش میکنه و از رو تخت برس میداره}
∆خوب این برگه رو ببر اتاق بغل آزمایش بگیرن
-خیلی دردش میگیره
∆اره اما چاره چیه
-هوف باشه پس من رفتم
∆باشه
×جیمین پسرم چیشد
-گفتم باید آزمایش بگیرن مامان تو دیگه برگرد بوسان خیلی تو زحمت افتادی بابا هم تنهاست
×چی چیو برگردم بوسان
-مامان خیلی به زحمت افتادی دیگه برو
×فکر کردی من این فرسته رو دست تو میسپارم نه تو میکشیش
-مامان نگران نباش کاریش ندارم
×همین بی توجهی هاتو میگم
-باشه مامان درست رفتار میکنم
×باشه هر جور خودت راحتی اما اگه بفهمم اذیتش کردی هیچ وقت نمیبخشمت هر موقع خواستی اذیتش کنی یادت باشه که این بچه مادر نداره و لیا اون رو به تو سپرده
-باشه مامان چقدر میخوای اینارو بگی فهمیدم به خدا
×خیلی خوب پس من دیگه میرم خونه وسایلامو جمع کنم
-به دستایرم سپردم برات بیلیط بگیره
×باشه وایسا من این پرنسس رو یه بار دیگه بغل کنم برم
-بیا
×خداحافظ عشق من {میبوستش و میدتش به جیمین}
-خداحافظ
×خداحافظ مراقب خودت باش
-شمام همینطور
×{رفت}
§اقای پارک بفرمایید این اتاق برای آزمایش
-باشه{رفت تو }
✓سلام
-سلام
✓بشینید رو صندلی آمادش کنید تا من وسایلو بیارم
-بله چشم{میشینه رو صندلی و آنا رو برمی گردونه به سمت خودش و استینشو آروم میده بالا}
&{سعی میکنه دستشو از دستای جیمین بکشه بیرون}
-هشش آروم باش کوچولو
✓خوب من اومدم بچه رو بزارید رو میز و عقب وایسین
-نمیشه تو بغل خودم باشه
✓نه
-خیلی خوب باشه{آروم گذاشتش رو میز}
✓بسیار خوب عقب وایسین
-باشه{رفت عقب تر}
- ۲۸.۱k
- ۲۸ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط