سناریو
سناریو
وقتی وسط دعوا میزنن تو گوشمون و از دماغمون خون میاد ( درخواستی)
( اینجا ا/ت گریه میکنه )
تام ، دراکو : تازه میفهمن چیکار کردن و میگن : اوه بیب من معذرت میخوام گریه نکن من تو حال خودم نبودم و کلی کار می کنه تا ببخشیش
متیو ، تئو : بغلت می کنه و میگه : معذرت میخوام غلت کردم تو هم منو بزن ها خوب میشی گریه نکن من نمیدونم چرا یهو زدمت من تو حال خودم نبودم
انزو، ریگولوس : ا از اینا چه انتظاری داری ها 🥺
هری، رون : اینا بهت دسمال میدن و کلی معذرت خواهی میکنن و برات بستنی میخرن
سدریک : ایشون تو صورت خودش هم مشت میزنه تا ببخشیش
لایک یادتون نره ❤️🫂
وقتی وسط دعوا میزنن تو گوشمون و از دماغمون خون میاد ( درخواستی)
( اینجا ا/ت گریه میکنه )
تام ، دراکو : تازه میفهمن چیکار کردن و میگن : اوه بیب من معذرت میخوام گریه نکن من تو حال خودم نبودم و کلی کار می کنه تا ببخشیش
متیو ، تئو : بغلت می کنه و میگه : معذرت میخوام غلت کردم تو هم منو بزن ها خوب میشی گریه نکن من نمیدونم چرا یهو زدمت من تو حال خودم نبودم
انزو، ریگولوس : ا از اینا چه انتظاری داری ها 🥺
هری، رون : اینا بهت دسمال میدن و کلی معذرت خواهی میکنن و برات بستنی میخرن
سدریک : ایشون تو صورت خودش هم مشت میزنه تا ببخشیش
لایک یادتون نره ❤️🫂
۸.۶k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.