ادبیات مرگ گفتن در تضاد مستقیم با صلح ،صلح طلبی و آرامش د
ادبیات مرگ گفتن در تضاد مستقیم با صلح ،صلح طلبی و آرامش دارد،خداوند ما را خلق نکرده تا دراین دنیا مرتب واژگان مرگ را علیه یکدیگر که همه بشر و یکسانیم، به کار ببریم .اگر می خواهیم ظلم ستیزی و استکبار ستیزی کنیم با علم ،عقل گرایی ،خودکفایی و جهاد برای تولید و تقویت بخش خصوصی و ثروت سازی برای کشور آن را انجام دهیم .روایت از امام باقر(ع)(بحارالانوارجلد1ص137)داریم به درستی که تمام موجودات و جانوران زمین و بلکه ماهیان دریا برای تحصیل کنندگان علم تحیت و درود می فرستند،اما آیا روایتی برای مرگ گفتن به بشر هم نوع می یابید؟جز در قرآن علیه کفار یا مشرکانی که تنها خداوند قاضی نهایی اعمال آن هاست.گاهی یادمان می رود که ایالات متحده آمریکا کشوری مسیحی است،درست است قطب و مرکز سرمایه داری استثمارگراست،اما دعواها باید متناسب با اقدامات او باشد.اکنون عزت ما ورود با معیارهای حقوقی و چانه زنی قدرتمندانه است ،با داد و بیداد و مرگ گفتن که نمی شود حق را گرفت،اگر100سال آینده هم بخواهیم آمریکا را نصیحت کنیم که به راه راست برود،نمی رود،او منافع ملی خودش را می خواهد.اگر گرگ است و ما میش ،اکنون باید تلاش کنیم با گامی جلوتر و با قدرت نقش مهارکننده ی گرگ را به ورود به قواعد دیپلماسی داشته باشیم.
۲۳۷
۲۹ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.