سناریو فعلا من به جای عسل مینویسم یا فیک رو
درخواستی هم بود بگین .
وقتی عضو هشتمی و ساسنگ فن با چند تا آدم مسلح ( نمیدونم درست نوشتم یا نه ) به شما تیر اندازی میکنه تیر میخوره به تو .... ( البته خدا نکنه )
نامی : وای نه ( داد و گریه ) الان یعنی همه چیز تموم شد . ات پاشو تروخدا پاشو آخه تو چه گناهی کرده بودی 😭
جین : ات اومد جلوم که زدن بهش آنقدر خوب زده بود که خونش تا جلوی پای من اومد . چرا ... چرا آخه ات بیدار شو لطفا خواهش میکنم پاشو ....😭
یونگی : با بچها توی حیاط بودیم بغل استخر که ساسنگ فن ها ریخت همه ی بادیگارد ها رو کشتن ات برای ما جون داد . ات جات خوبه اون بالا ( گریه داد) ( بیچاره دخترک که خونش تا توی آب استخر هم در حال شناعه ) من بهت علاقه داشتم ولی تو رفتی ات ... خوب بخوابی ( بچم از ترس حال بدی بیهوش شد . )
😭
جیهوپ : کلا افسرده شده دیگه بقیه باید بهش امید بدن از خورشید تبدیل به ماه شده
همیشه میگه ات هنوز ... زنده س کلا دیونه شده .😭
جیمین : متاسفانه جیمین هم یه تیر خورد افتاد بغل تو خونتون با هم قاطی شده توی آب همون طور که به هم قول دادید . باهم
میریم اگه قراره بریم ( خدا نکنه )😭
تهیونگ : کلا روانی شده . پسرا نمیزارن بیاد سر قبر ات دیونه شده همش داد میزنه از همه چی میترسه هیچی نمیخوره ( دوست پسرت بوده . ) 😭
جونکوک : اون ... اون ... خودکشی میکنه ( خدا نکنه ) 😭
وقتی عضو هشتمی و ساسنگ فن با چند تا آدم مسلح ( نمیدونم درست نوشتم یا نه ) به شما تیر اندازی میکنه تیر میخوره به تو .... ( البته خدا نکنه )
نامی : وای نه ( داد و گریه ) الان یعنی همه چیز تموم شد . ات پاشو تروخدا پاشو آخه تو چه گناهی کرده بودی 😭
جین : ات اومد جلوم که زدن بهش آنقدر خوب زده بود که خونش تا جلوی پای من اومد . چرا ... چرا آخه ات بیدار شو لطفا خواهش میکنم پاشو ....😭
یونگی : با بچها توی حیاط بودیم بغل استخر که ساسنگ فن ها ریخت همه ی بادیگارد ها رو کشتن ات برای ما جون داد . ات جات خوبه اون بالا ( گریه داد) ( بیچاره دخترک که خونش تا توی آب استخر هم در حال شناعه ) من بهت علاقه داشتم ولی تو رفتی ات ... خوب بخوابی ( بچم از ترس حال بدی بیهوش شد . )
😭
جیهوپ : کلا افسرده شده دیگه بقیه باید بهش امید بدن از خورشید تبدیل به ماه شده
همیشه میگه ات هنوز ... زنده س کلا دیونه شده .😭
جیمین : متاسفانه جیمین هم یه تیر خورد افتاد بغل تو خونتون با هم قاطی شده توی آب همون طور که به هم قول دادید . باهم
میریم اگه قراره بریم ( خدا نکنه )😭
تهیونگ : کلا روانی شده . پسرا نمیزارن بیاد سر قبر ات دیونه شده همش داد میزنه از همه چی میترسه هیچی نمیخوره ( دوست پسرت بوده . ) 😭
جونکوک : اون ... اون ... خودکشی میکنه ( خدا نکنه ) 😭
- ۳.۷k
- ۰۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط