زلف رها در باد با خود درد سر دارد

زلف رها در باد با خود درد سر دارد
از حال من هم باد هم باران خبر دارد

دستی تکان دادی و قلبی جا به جا کردی
آتش نمی کارد کسی تا شعله بر دارد

همسایه سر بر دامن دیوار من مگذار
 هر خشت صد سیلاب ازمن زیر سر دارد

دلشوره ی این کشتی در سینه طوفان نیست
نوحی که در من هست بیرون صد پسر دارد

این شاخه هم مثل تمام شاخه های باغ
در برگ برگ خاطراتش صد تبر دارد

یک عمر را با این امید ای عشق می گریم
در سنگ خارا نم نم باران اثر دارد

رضا_کرمی

#عشق_یعنی_تو_شعر_یعنی_من
دیدگاه ها (۱)

مشركان..... وقتی دو چشمت را تماشا می كنند....زیر لب گویند......

نظری نیست..... به حال منت ای ماه، چرا؟سایه برداشت ز من مهر ت...

به خدا هیچ کسی.... در نظرم غیر تو نیستلا شریک لک لبیک ...خیا...

روز اول دو بغل دسته گل زرد آوردچه بلایی که سرم آن گل نامرد آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط