روز اول دو بغل دسته گل زرد آورد

روز اول دو بغل دسته گل زرد آورد
چه بلایی که سرم آن گل نامرد آورد

"سین" و "لام" و "الف" و "میم" گره خورد به هم
به صد عشوه ز لبش آنچه که پرورد آورد

چیره شد عقل به احساس که ناگاه خدا
باد را در خم مویش به هماورد آورد

او که هرگز دو لب تیز خم ابرو را
جز به همراه غلافش نمی آورد، آورد!

تا سجودم به لبش کامل شرعی بشود
کرده ام نیت ده روز، کجا؟ وردآورد!!

و من از خواب پریدم پدرم با لبخند
جرعه ای آب برای من شبگرد آورد...

روح اله عسگری

#عشق_یعنی_تو_شعر_یعنی_من
دیدگاه ها (۱)

به خدا هیچ کسی.... در نظرم غیر تو نیستلا شریک لک لبیک ...خیا...

زلف رها در باد با خود درد سر دارداز حال من هم باد هم باران...

#عشق_یعنی_تو_شعر_یعنی_من

#عشق_یعنی_تو_شعر_یعنی_من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط