در ساحل با خدا قدم میزدمبرگشتم و پشت سرم را نگاه کردمجا

در ساحل با خدا قدم میزدم،برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم.جاهایی که از سختی ها با او حرف زده بودم جای یک ردپا بود.با بغض گفتم:در سختی ها کنارم نبودی!!!؟؟گفت:آن ردپای من است که تو را در سختی ها به آغوش کشیدم...
دیدگاه ها (۱۱)

تو را خطاب می کنم به رغم انتقاد ها امید پابرهنه ها, امام بی...

18سوالی که شاید پاسخش را نمی دانید؟با هم این سوال های مهم تا...

چه ایده بدی بوده گرد ساختن ساعت. احساس میکنی همیشه فرصت تکرا...

ای دل کوچک من!غصه نخور...توخدایی داری که بزرگ است، بزرگ...وب...

هیچ وقت یادم نمیره که چقدر درد کشیدیم چقدر غم خوردم چقدر نگا...

#رئیس پدرم#PART_10به صورتش نگاه کردم با حرص گفتمته.خیابونی خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط