نشسته ام به تماشای چشم چون پری ات

نشسته ام به تماشای چشم چون پری ات
که سهم من بشود یک نگاه سرسری ات

که سهم من بشود سرزمین موهایت
اگر اجازه دهد مرزهای روسری ات

زمان عرضه ی لبخندها حواست نیست
که کشته می دهد این خنده های دلبری ات

نگاه کن که دوباره به خود بگویم کاش
که این نگاه نباشد نگاه آخری ات

.

چه قدر مثل تو باشم، تو هم کمی من باش
که در معامله ثابت شود برادری ات!
دیدگاه ها (۱)

گفتی دوستت دارمو منبه خیابان رفتم.فضای اتاق برای پرواز کافی ...

در نگاه دیگران پیش ازتو عاقلبوده‌امخوب کردی آمدی..مجنون تبار...

عشقت تمام زندگیمــن استو آغـوشـت پناهگاه مــنخنده هایت بهتری...

ناز تو وسوسه ها در من ناشاعر کرددر شب شعر دلم انجمنی دایر کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط