پارت ۲۱

پارت ۲۱
استاد وحشی من
ا.ت: سخته برام
ته: یکم فک کن دیگه توله ددیش
ا.ت: چشم فکرامو میکنم
ته: آفرین
.
.
‌ ته: سلام بچه ها
ارو : سلام عمو ارتیس
ته: سلام پرنسسم
بکهیون: سلام عمو
ته: سلام شازه کوچولوم
ا.ت: بچه ها تهیونگ باباتونه
بکهبون: بابای واقعیمون
ارو: یعنی بابای خود خودموننن
ته و ا.ت : ارهههه
بکهیون: ارو دو دقیقه ببند دهنتو چرا مارو ول کردی رفتیی. مریخ بخونیییی عاااا دلم برات تنگ شده بود باباییییی ... بغلش کرد
ته: ببخشیددددددد پسرم منم دلم برات تنگ شده بودددد
ارو : خودت دهنتو ببند چرا اینو بغل کردی منو بغل نکردی باباییییی
ته: توهم بیا بغلم پرنسسمم
ارو : اومدممممم
ته: دیدم ا.ت یا لبخند داره نگاهمون می‌کنه که گفتم
ملکه ی قلب من تو نمیخوای بیای بغل پادشاهت
بکهیون و ارو: اوووو
ا.ت: 😂 اومدم
ته: بدو ببنیم سفت بقلش کردم اوف
ددی میخوادت
ا.ت: هیششششش بچه ها
بکهیون : مامان شب با باباییی برنامه دارید
ته:. 😂😂😂😂😂😂 پسر باباششش به عمو کوکش رفته
ارو : برنامه چیه
ا.ت: هیچی دخترم بکهیون منحرف من تورو ابنجوری بار آوردم
بکهیون: ارو مثبت برات زوده این کارا دهنت بو شیر میده هنوز
ته: پسرم یجور بحرف میزنی انگار ۲۰ سال سنته ارو هم ۲ سالشه
ارو : والا
همه با هم: 😂
.
.
.