ساعت ۲ نیمه شبه، بچه داره توو تب میسوزه، دارو دادم خورده
ساعت ۲ نیمه شبه، بچه داره توو تب میسوزه، دارو دادم خورده و مشغول خوندن دعای نور هستم و دستمال تر روی پیشونیش میذارم. اما نمیتونم جلوی اشکهام رو بگیرم. من مادرم و به یاد کودکانی که پسرم امروز در حد نیم ساعت نقششون رو بازی کرد و به این حال افتاد.
تووی ترافیک زیادی بودیم، خسته شده بود. بهش قول دادم اگه همکاری کنه و نقشش رو خوب بازی کنه براش ترشک بخرم، نمیدونم اسم اون خوراکی چیه، فقط چون ترش هست ما میگیم ترشک.
آخه از این بچه هاست که توو جای غریب از من جدا نمیشه. خوب همه ی بچه های ۴،۵ ساله وقتی احساس ناامنی کنند از دامن پدر و مادر دوست ندارن جدا بشن. فقط بچه های غزه ای هستند که این فرمولها براشون صدق نمیکنه.
رسیدیم جلوی سفارت مصر ، تو پیاده رو هنوز کلی برف آب نشده بود، یه زیرانداز هم پهن بود، بچه های ما با احترام، باید نیم ساعت اونجا می نشستن با قابلمه های خالی.
چقدر این صحنه رو در روضه های اسارت حضرت زینب سلام الله علیها در ذهن دیده بودم و تاریخ تکرار میشود.
پشتشون دیواری یونولیتی به نشانه ی مرز رفح بود و پشت اون کارتن های کمکهای بشر دوستانه از کشورهای مختلف و بعد خبرنگارها عکس میگرفتن، این توصیف وضع فعلی کودکان غزه در قاب یه تصویر بود.
البته به نظرم با گذاشتن اون آهنگِ *تلک القضیه* ی خواننده ی مصری که گیتار میزنه فضا خیلی معنوی شده بود، من که با دیدن این ظرفهای خالی ، جلوی اشکهام رو نمی تونستم بگیرم، انگار کودکان گرسنه و تشنه ی شهید شده، روحشون اونجا بود، حس عجیبی داشتم.
بچه های ما گرسنه نبودن ولی گریه میکردند و از انتظار برای عکس گرفتن خسته شده بودند و از...
تووی ترافیک زیادی بودیم، خسته شده بود. بهش قول دادم اگه همکاری کنه و نقشش رو خوب بازی کنه براش ترشک بخرم، نمیدونم اسم اون خوراکی چیه، فقط چون ترش هست ما میگیم ترشک.
آخه از این بچه هاست که توو جای غریب از من جدا نمیشه. خوب همه ی بچه های ۴،۵ ساله وقتی احساس ناامنی کنند از دامن پدر و مادر دوست ندارن جدا بشن. فقط بچه های غزه ای هستند که این فرمولها براشون صدق نمیکنه.
رسیدیم جلوی سفارت مصر ، تو پیاده رو هنوز کلی برف آب نشده بود، یه زیرانداز هم پهن بود، بچه های ما با احترام، باید نیم ساعت اونجا می نشستن با قابلمه های خالی.
چقدر این صحنه رو در روضه های اسارت حضرت زینب سلام الله علیها در ذهن دیده بودم و تاریخ تکرار میشود.
پشتشون دیواری یونولیتی به نشانه ی مرز رفح بود و پشت اون کارتن های کمکهای بشر دوستانه از کشورهای مختلف و بعد خبرنگارها عکس میگرفتن، این توصیف وضع فعلی کودکان غزه در قاب یه تصویر بود.
البته به نظرم با گذاشتن اون آهنگِ *تلک القضیه* ی خواننده ی مصری که گیتار میزنه فضا خیلی معنوی شده بود، من که با دیدن این ظرفهای خالی ، جلوی اشکهام رو نمی تونستم بگیرم، انگار کودکان گرسنه و تشنه ی شهید شده، روحشون اونجا بود، حس عجیبی داشتم.
بچه های ما گرسنه نبودن ولی گریه میکردند و از انتظار برای عکس گرفتن خسته شده بودند و از...
۱.۸k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.