یکی داشت میرفت
یکی داشت میرفت ....
پاش به سکه ای خورد فکر کرد سکه طلاست...
نور کافی نبود، کاغذی را آتش زد تا آن را بهتر ببیند...
دید که یک سکه دوریالی است... بعد دید کاغذی که آتش زده یک اسکناس هزار تومانی است... با خودش گفت چی رو بخاطر چی آتش زدم؟
این واقعیت زندگی امروز ماهاست .....
پاش به سکه ای خورد فکر کرد سکه طلاست...
نور کافی نبود، کاغذی را آتش زد تا آن را بهتر ببیند...
دید که یک سکه دوریالی است... بعد دید کاغذی که آتش زده یک اسکناس هزار تومانی است... با خودش گفت چی رو بخاطر چی آتش زدم؟
این واقعیت زندگی امروز ماهاست .....
- ۵۷۹
- ۲۸ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط