هجوم خاطرات تو به عمق لحظه های من
هجوم خاطرات تو به عمق لحظه های من
میان گریه گفتن خدا خدا خدای من
مرا شکسته بی صدا از آشیانه رفتنت
کبوتر نگاه تو پریده از هوای من
غزل غزل دویده ام به اعتماد بودنت
به اعتماد بودنم چه می کنی برای من
منم حریص بوسه ای میان بازوان تو
اگر چه حسرتی شده چشیدن دوای من
شدم غریق آبی نگاه بی کرانه ات
شدی در اوج موج غم خدا و ناخدای من
چه می رسد از این گریز ناگزیر بی هدف
تو و عبور کردن از سوال کِی کجای من
نفس نفس بریده ام از این عبور سهمگین
که رفتی و ندیده ای غریو های های من
غزل گرفته بغض من به کنج خاطرات تو
تو را بهانه می کند غزال تیز پای من
و چکّه چکّه می چکد غزل فقط برای تو
به روی خط کاغذی که می شود دعای من
تو بی بهانه رفته ای منم که زخمه می کشم
به تار شعر کهنه ای که می دهد صدای من
میان گریه گفتن خدا خدا خدای من
مرا شکسته بی صدا از آشیانه رفتنت
کبوتر نگاه تو پریده از هوای من
غزل غزل دویده ام به اعتماد بودنت
به اعتماد بودنم چه می کنی برای من
منم حریص بوسه ای میان بازوان تو
اگر چه حسرتی شده چشیدن دوای من
شدم غریق آبی نگاه بی کرانه ات
شدی در اوج موج غم خدا و ناخدای من
چه می رسد از این گریز ناگزیر بی هدف
تو و عبور کردن از سوال کِی کجای من
نفس نفس بریده ام از این عبور سهمگین
که رفتی و ندیده ای غریو های های من
غزل گرفته بغض من به کنج خاطرات تو
تو را بهانه می کند غزال تیز پای من
و چکّه چکّه می چکد غزل فقط برای تو
به روی خط کاغذی که می شود دعای من
تو بی بهانه رفته ای منم که زخمه می کشم
به تار شعر کهنه ای که می دهد صدای من
۲.۴k
۱۱ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.