خوندی کامنت لطفا

خوندی کامنت لطفا
(این داستان واقعیست)
زن و شوهر جوانی پس سالها ازدواج بچه دار نمیشدن برای اینکه از تنهایی در بیان یه توله روتوایلر میخرن و اونو مثل پسر خودشون بزرگ میکنن...این روت بزرگ میشه چندین بار جون این زن و شوهر رو نجات میده حتی از دست راهزنا....اما پس از گذشت 7 سال این خانم و اقای جوان صاحب نوزادی میشن که باعث میشه به روتوایلر دیگه کمتر توجه کنن....سگ حسودی میکنه اما کار بدی انجام نمیده...
.
.
تا اینکه یه روز اقا و خانوم نوزادشون رو که خواب بود روی گهواره تنها میذارن و برای درست کردن کباب به تراس خونه میرن
اما وقتی بر میگردن به داخل خونه تا برای بردن فرزندشون به مهد کودک اماده بشن میبینن روتوایلر با دهن خونی تو راهروی خونه ایستاده مرد عصبانی میشه و بدونه اینکه فکری کنه اسلحشو بر میداره و سگش رو در جا میکشه...و خیلی سریع میرن به اتاق نوزاد میبینن روتوایلر یه مار بزرگ رو کشته و سر مار رو کنده تا به بچه اسیبی نزنه....
همون لحظه مرد فریاد میزنه که من سگ وفادارم رو کشتمممممم....:'(

بعضی ها باید از ی سگ وفاداری رو یاد بگیرن):
دیدگاه ها (۱۰)

هرکى دوس داره اين اهنگ محمد رضا گلزارو دان کنه بره تو پروفم ...

حس دلقک چقدردردناک بود,,,وقتی برای تهیه ی پول دفن مادرش باید...

متنفرم....از پسری که حتی یه بارم به خواهرش نگفته گلم اما به ...

اينم لينک دانلود اهنگ باور کن دنيامى با صداى محمد رضا گلزار ...

game of love and hate(part 31)

خب بچها این اوسی من تو شیطان کشهشما بیشتر آبی تصورش کنید اسم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط