پارت 2
پارت 2
کیونگ: باشه اینکارو بکن...
&اهان باشه مرسییییییی
کیونگ: بروو سریععع انجام بده خرررر فقط یادت نره باید شب دردناکی داشته باشین...
&عع چیزهه خب دیگه خدافس (قط کرد)
&هووو بخیر گذشت
*فلش بک شب*
ا*ت ویو*
داشتم باگوشیم ور میرفتم که زنگ در خورد ینی کیه؟؟ اخه تهیونگ الان نمیومد
رفتم درو باز کردم که دیدم تهیونگ بایه گل بزرگ جلو در وایستاده
&چاگیا میدونم دیره ولی تولدت مبارک
+وااااایی ممنونم بیبی
گلو کرفتم و بوش کردم بوی بهشت میداد
تهیونگو بغل کردم و بوسیدمش
& فکر نمیکردم بایه گل انقدر خوشحال شی
+ خب اگه فقط تولدمو یادت میموندم برام کافی بود
&ببخشید بیب ولی این تموم نشده
+انتظاری هم نداشتم که تموم بشه😐
& اهان خب باشه.... باید یه مسیری رو بریم
دستتو بده من
ات دست تهیونگو گرفت و تهیونگ ات رو به سمت ماشین برد
+تهیونگ بگوو سوپرایزت چیه؟؟
&سوپرایزو که نمیگن بیا با این چشماتو ببند
+هوووف باشه
چشمامو بستمو راه افتادیم
+رسیدیم؟؟
&نوچ
+حالا چیییی؟؟
& نه هنوز
خیلی وقت بود چشام بسته بود دیگه داشتم میترسیدم
+باز کنم این لامصبو؟؟😬
&خب الان میتونی چشماتو باز کنی
+هووووف چه عجب
چشمامو باز کردم
لب دریا بودیم
و دیدم روی زمین یه قلب با گل درست شده (چیزای دیگه هم بود ولی خب دیگه داره خیلی طولانی میشه)
و کیک تولد
چشمام برق میزد
+بیبییییی مرسییی
پریدم بغل تهیونگ
&بهت گفتم که جبران میکنم
از بغلش اومدم بیرون و
رفتم سمت کیک
+ کیک شکلاتیههههه اخجووون خیلی دوس دارم
&میدونستم خب ارزو کن...
چشمامو بستم و ارزو کردم و شمارو فوت کردم و همو بوسیدیم
&خب نوبت کادوعه
یه جعبه از جیبش در اورد
& بازش کن
بازش کردم یه گردن بند خیلی خشکل به شکل یه قلب بود که توش یه الماس ابی رنگ بود
+تهیونگ
&جانم بیب
+ خیلی کادوت زشته
&چیییی؟( بغض)
بغلش کردم و خندیدم
+بغض نکن کیوتم خیلی هم قشنگهههه
&پدصگ سکته رو زدم مرض داری مگه؟؟
از بغلش اومدم بیرون
+خب حالا پررو نشو
&بده من برات ببندم
دادم تهیونگ برام بست
& خیلی بهت میاد ولی هنوز یچیز دیگه مونده
یه جبعه بزرگ از توی ماشین اورد بیرون
&خوب شد اینو یادم نرفت
جعبه رو داد بهم اروم درشو باز کردم با چیزی که دیدم شوکه شدم
یه.....یه..... یه سگ زرد کوچولو توش بود اروم از توی جبعش درش اوردم و بغلش کردم
+واا خدا چقدر نازههه
+تهیونگگگ الان چجوری جبران کنمم
&شب میتونی جبران کنی
+ عاااام باشه شب در اختیارتم
تیهونگ لبخند شیطانی زد
+هویییی به چی فکر میکنی پررو
&بیا به این فکر کنیم اسم این کوچولو رو چی بزاریم
+ عااام اسمشو میزارم چیمی
&اوووم قشنگه
+حیح
ساخته شده توسط یکی از فالوور هام و همچنین با دستکاریه ادمینتون 🌚🤍
کیونگ: باشه اینکارو بکن...
&اهان باشه مرسییییییی
کیونگ: بروو سریععع انجام بده خرررر فقط یادت نره باید شب دردناکی داشته باشین...
&عع چیزهه خب دیگه خدافس (قط کرد)
&هووو بخیر گذشت
*فلش بک شب*
ا*ت ویو*
داشتم باگوشیم ور میرفتم که زنگ در خورد ینی کیه؟؟ اخه تهیونگ الان نمیومد
رفتم درو باز کردم که دیدم تهیونگ بایه گل بزرگ جلو در وایستاده
&چاگیا میدونم دیره ولی تولدت مبارک
+وااااایی ممنونم بیبی
گلو کرفتم و بوش کردم بوی بهشت میداد
تهیونگو بغل کردم و بوسیدمش
& فکر نمیکردم بایه گل انقدر خوشحال شی
+ خب اگه فقط تولدمو یادت میموندم برام کافی بود
&ببخشید بیب ولی این تموم نشده
+انتظاری هم نداشتم که تموم بشه😐
& اهان خب باشه.... باید یه مسیری رو بریم
دستتو بده من
ات دست تهیونگو گرفت و تهیونگ ات رو به سمت ماشین برد
+تهیونگ بگوو سوپرایزت چیه؟؟
&سوپرایزو که نمیگن بیا با این چشماتو ببند
+هوووف باشه
چشمامو بستمو راه افتادیم
+رسیدیم؟؟
&نوچ
+حالا چیییی؟؟
& نه هنوز
خیلی وقت بود چشام بسته بود دیگه داشتم میترسیدم
+باز کنم این لامصبو؟؟😬
&خب الان میتونی چشماتو باز کنی
+هووووف چه عجب
چشمامو باز کردم
لب دریا بودیم
و دیدم روی زمین یه قلب با گل درست شده (چیزای دیگه هم بود ولی خب دیگه داره خیلی طولانی میشه)
و کیک تولد
چشمام برق میزد
+بیبییییی مرسییی
پریدم بغل تهیونگ
&بهت گفتم که جبران میکنم
از بغلش اومدم بیرون و
رفتم سمت کیک
+ کیک شکلاتیههههه اخجووون خیلی دوس دارم
&میدونستم خب ارزو کن...
چشمامو بستم و ارزو کردم و شمارو فوت کردم و همو بوسیدیم
&خب نوبت کادوعه
یه جعبه از جیبش در اورد
& بازش کن
بازش کردم یه گردن بند خیلی خشکل به شکل یه قلب بود که توش یه الماس ابی رنگ بود
+تهیونگ
&جانم بیب
+ خیلی کادوت زشته
&چیییی؟( بغض)
بغلش کردم و خندیدم
+بغض نکن کیوتم خیلی هم قشنگهههه
&پدصگ سکته رو زدم مرض داری مگه؟؟
از بغلش اومدم بیرون
+خب حالا پررو نشو
&بده من برات ببندم
دادم تهیونگ برام بست
& خیلی بهت میاد ولی هنوز یچیز دیگه مونده
یه جبعه بزرگ از توی ماشین اورد بیرون
&خوب شد اینو یادم نرفت
جعبه رو داد بهم اروم درشو باز کردم با چیزی که دیدم شوکه شدم
یه.....یه..... یه سگ زرد کوچولو توش بود اروم از توی جبعش درش اوردم و بغلش کردم
+واا خدا چقدر نازههه
+تهیونگگگ الان چجوری جبران کنمم
&شب میتونی جبران کنی
+ عاااام باشه شب در اختیارتم
تیهونگ لبخند شیطانی زد
+هویییی به چی فکر میکنی پررو
&بیا به این فکر کنیم اسم این کوچولو رو چی بزاریم
+ عااام اسمشو میزارم چیمی
&اوووم قشنگه
+حیح
ساخته شده توسط یکی از فالوور هام و همچنین با دستکاریه ادمینتون 🌚🤍
۱۴.۲k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.