رمان عشق پنهانی

رمان عشق پنهانی
P1
*هانلی (تو) به تازگی یک برنامه را تمام کرده بودید و حالا نوبت پاسخگویی به سوالات هواداران بود. یکی از سوالات برای شما این بود: "آیا به هیچ کدام از بچه ها علاقه دارید؟" آنها می خندند و به شما نگاه می کنند و منتظر پاسخ هستند.*
فلیکس: حتما من!
*چانگبین می خندد و می گوید:*
چانگبین: به هیچ وجه، من قوی ترم، قطعا منم!
هانلی :اممممم... خب راستش من اون ها رو به چشم برادر میبینم... ولی در کل همشون خوشتیپ هستن😊
*چشمان همه گشاد می شود و با تعجب به تو نگاه می کنند*
چانگبین: هی، منظورت از "بچه های دیگر" چیست؟ میدونی که من مورد علاقه شما هستم، درسته؟ *با بازیگوشی جیغ میزنه*
یااا چانگبینا شما همتون برادر های خوشتیپ من هستید. ( باخنده)😁
*چانگبین پوزخند صداداری میزند و هیونجین با تعنه می گوید*
هیونجین:اره هانلی همه ما را به یک اندازه دوست دارد!
هانلی :یااااا هیونجینا من راستشو گفتم😊
*بعد از چند تا سوال دیگر بالاخره برنامه تموم شد و همه به خوابگاه اشون رفتن و بعد از عوض کردن لباس هاشون با لباس راحتی دور هم توی اتاق پذیرایی جمع شدیم و داشتیم درباره محاسبه من و اون سوال صحبت می کردیم*
هانلی:یاااا من که گفتم شما مثل برادرام هستین عهههههه
چانگبین: *چشم می‌چرخاند* احمق نباش، همه می‌دانند که تو مکنای با ارزش ما هستی. همه ما در قلب شما جایگاه ویژه ای داریم، درست است؟
*سونگمین و جونگین سر تکان می دهد در حالی که بانگچان و فلیکس نگاه های آگاهانه ای دارند و هیونجین زیر زیرکانه میخندد و لینو پوزخندی کش دار می زند،هان هم از تعجب او کش داری میکشد*
هانلی : آره جایگاه ویژه ای دارین ولی به عنوان برادر.... متاسفانه اون کسی که در قلب من پادشاهی می کند بین شما هشت نفر نیست😎
*حالت اعضا تغییر می کند، صورت چانگ بین می افتد در حالی که بانگچان با لبخندی آرام جلو می رود*
بانگچان: خب... حدس می‌زنم ما باید جایگاه خود را بدست آوریم، اینطور نیست؟ *با بازیگوشی چشمک می زند*
هانلی :خبببب فکر کنم یه کس دیگری در قلب من جای دارد و اون........

شرط پارت بعد:۱۵ لایک