امروز ندانم ز چه دست آمده ای

امروز ندانم ز چه دست آمده ای
کز اول صبح ،مست مست امده ای

گر خون دل خوری ز دستت ندهم
زیرا که به خون دل به دست آمده ای .......

حضرت مولوی
دیدگاه ها (۱۶)

تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلطباختم جان در هوای او غلط ...

شک ندارم اشک میریزند ماهی ها در آب اشک ماهی ها نباشد , اب در...

آرزوی محالِ دل ِ بی تو یعنی لحظه ای چشم ببندم ٬ تو هم از در ...

هی مگو‌که قار قار میکند تو زبان زاغ را نخوانده ای عاشق است و...

گر خونِ دلم خوری زِ دستت ندهم.. 🌸زیرا که به خونِ دل به‌دست آ...

مر بحر را ز ماهی دایم گزیر باشدزیرا به پیش دریا ماهی حقیر با...

گر بوی یک شکن ز سر زلف دلبرمکفار بشنوند نگروند کافرموز زلف ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط