سلاممم ... !
سلاممم ... !
حال و احوال دلبر چطوره ؟ ببخش منو دیر به دیر سر میزنم ..
به جونه خودمو خودت دست من نیست .. میام زنگ بزنما اما اینا نمیزارن لامروتا !
این یارو نظافت چیه هم واسه من شاخ و شونه میکشه که اگه ی بار دیگ سمت تلفن بری به دکتر میگم یه فکر دیگه به حالت کنه !
آخر یه روز با همین دستای *چروک شده ی دلبر لمس نکرده * میزنم فکشو میارم پایین !
آره !
با ادمی که چیزی از دلتنگی حالیش نیست باید همین کارو کرد !
تقصیر من نبود اونروز که سیم تلفنو قطع کردم ..
خب ...
خب ، این عوضیه پشت خط هی میگفت مشترک مورد نظر خاموش می... !
اولش ذوق کردم از اینکه اونم میدونه تو مشترک مورد نظر منی :) !
ولی .. وقتی یازدهمین بوق خوردو صدات نصیب گوشمون نشد .. دین و دلمونو باختیم !
بدم باختیم دلبر ..
کل جونه توی تنم دود شد رفت هوا ، مث سیگارای بهمن که هر شب پشت دیوار آسایشگاه نخ به نخ باهم دود میکنیمشون !
آره داشتم میگفتم ..
تقصیر تو نبودا .. سیم تلفن خراب بود اشتباهی میگفت خاموشی ..
منم کندمش ! زدم از وسط پارش کردم که دیگه در مورد مشترک مورد نظر من نظر نده !
دلبر ؟ !
خوبی ؟؟
غصه نخوریا من خوبم ، پنج ساله اینجا نشستیم منتظره اومدنت و عین همین پنج سالو دکتر خواسته یادم بری ..
ولی من ..
ولی من به پنج تنه آل ابا دوست دارم ، نمیخوام از یادم بری ، نمیخام نباشی ، اینا نمیفهمن منو ! اینا منو بلد نیستن تو بیا بهشون بگو من دیوونه نیستم .. من فقط تورو ندارم .. :) !
دلبر ؟
دیگه چقدر ازت بنویسم که بیای ؟
چند شب بدون چشیدن لبات بگذره تا بیای ؟
چند شب ؟ آخ .. لامذهبه بی دینو ایمونه خماره چشمون ...
چند سال دیگه ؟
بس نیست ؟ به قرصای آبیه آرام بخشی فک کن که هر ماه دوزش میره بالا ..
به روتختیه همیشه خیسمون فک کن !
به بالشت جوییده شده از خفه کردن نعره های بینابین بغض تو گلومون .. !
فک کن به همه چی .. به من !
منو یادت میاد دلبر ؟
همونی که تورو نفس میکشید .. !
همونی که دلبرش بودی ! یادت اومد ؟
آره من همونم که دوست داشت ! ببین ... همون که * د و س ت داشت * !!!
آره مسته چشات ..
من همونم ..
خاموش نباش .. روشن کن جوابمو بده !
فقط یه بار دیگه ! قول !
#بط
حال و احوال دلبر چطوره ؟ ببخش منو دیر به دیر سر میزنم ..
به جونه خودمو خودت دست من نیست .. میام زنگ بزنما اما اینا نمیزارن لامروتا !
این یارو نظافت چیه هم واسه من شاخ و شونه میکشه که اگه ی بار دیگ سمت تلفن بری به دکتر میگم یه فکر دیگه به حالت کنه !
آخر یه روز با همین دستای *چروک شده ی دلبر لمس نکرده * میزنم فکشو میارم پایین !
آره !
با ادمی که چیزی از دلتنگی حالیش نیست باید همین کارو کرد !
تقصیر من نبود اونروز که سیم تلفنو قطع کردم ..
خب ...
خب ، این عوضیه پشت خط هی میگفت مشترک مورد نظر خاموش می... !
اولش ذوق کردم از اینکه اونم میدونه تو مشترک مورد نظر منی :) !
ولی .. وقتی یازدهمین بوق خوردو صدات نصیب گوشمون نشد .. دین و دلمونو باختیم !
بدم باختیم دلبر ..
کل جونه توی تنم دود شد رفت هوا ، مث سیگارای بهمن که هر شب پشت دیوار آسایشگاه نخ به نخ باهم دود میکنیمشون !
آره داشتم میگفتم ..
تقصیر تو نبودا .. سیم تلفن خراب بود اشتباهی میگفت خاموشی ..
منم کندمش ! زدم از وسط پارش کردم که دیگه در مورد مشترک مورد نظر من نظر نده !
دلبر ؟ !
خوبی ؟؟
غصه نخوریا من خوبم ، پنج ساله اینجا نشستیم منتظره اومدنت و عین همین پنج سالو دکتر خواسته یادم بری ..
ولی من ..
ولی من به پنج تنه آل ابا دوست دارم ، نمیخوام از یادم بری ، نمیخام نباشی ، اینا نمیفهمن منو ! اینا منو بلد نیستن تو بیا بهشون بگو من دیوونه نیستم .. من فقط تورو ندارم .. :) !
دلبر ؟
دیگه چقدر ازت بنویسم که بیای ؟
چند شب بدون چشیدن لبات بگذره تا بیای ؟
چند شب ؟ آخ .. لامذهبه بی دینو ایمونه خماره چشمون ...
چند سال دیگه ؟
بس نیست ؟ به قرصای آبیه آرام بخشی فک کن که هر ماه دوزش میره بالا ..
به روتختیه همیشه خیسمون فک کن !
به بالشت جوییده شده از خفه کردن نعره های بینابین بغض تو گلومون .. !
فک کن به همه چی .. به من !
منو یادت میاد دلبر ؟
همونی که تورو نفس میکشید .. !
همونی که دلبرش بودی ! یادت اومد ؟
آره من همونم که دوست داشت ! ببین ... همون که * د و س ت داشت * !!!
آره مسته چشات ..
من همونم ..
خاموش نباش .. روشن کن جوابمو بده !
فقط یه بار دیگه ! قول !
#بط
۷.۶k
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.