p
p2:
ویو ا/ت : رفتم سوار ماشین شدم و رفتم پیش لوسی
لوسی : هلووو بیب
+ سلام بیب کجا بریم ؟
لوسی : اوووم بریم کافه ؟
+ خوبه بریم
+ با لوسی رفتیم کافه و کلی عکس گرفتیم و دوتا چیز کیک سفارش دادیم و خوردیم ...
* ساعت ۱۱
+ ساعت ۱۱ شده بودو منو لوسی هنوز در حال حرف زدن بودیم
لوسی : جررر هیییییین ا/ت ساعت ۱۱
+ میدونم چیییییییی؟؟؟
+ گمشو بریم خونه الان جرمون میدن
+ سوار ماشین شدیم و من لوسی رو رسوندم خونه و رفتم خونه
+ وارد خونه شدمو دیدم داداشم با قیافه پوکر زل زده بهم
$ مگه داشتی می*دادی که انقدر دیر کردی
+ یاااااا چرا اینطوری میگی داشتیم با لوسی چیز کیک میخوردیم
$ هوووف باشه بابا برو بگیر بکپ فردا داریم میریم خونه جدید
+ باشه
+ رفتن اتاقمو ارایشمو پاک کردم و لباس خوابمو پوشیدم و گرفتم خوابیدم ...
* فردا صبح ...
+ صبح با تابش نور خورشید که همیشه مزاحممه بلند شدمو و با ذوق رفتم دستشویی و لباسامو پوشیدم و ساکمو بردم پایین و با ماشین راه افتادیم و رفتیم به سوی خونه جدید
...
* بعد ۴۰ مین
+ وااااوووو چه خونه قشنگیههههه
پ ا/ت : آره خیلی شیکه
م ا/ت : شوهر قشنگم همیشه سلیقش خوبه
+ عوووق
م ا/ت : مرررض ( خنده )
+ حیحیحیحیحیحی
+ وارد خونه شدیم خونه خیلی کثیف بود انگار کسی توش زندگی نمیکرد...
+ فک کنم خیلی طول بکشه که تمیز شه ...
$ نه درستش میکنیم
+ اوکی
$ خب من برم اتاقمو پیدا ...
+ خفهههه اوللل مننن
$ گمشووو بابااااا
پ ا/ت : اهم اهم
+ عه ببخشید بابا ولی بزا اول من
پ ا/ت ::باشه
$ بابااااااااا
پ ا/ت : عب نداره بچس
+ بابا منننن ۲۶ ساالمهههه
م ا/ت : باااشه حالا بس نکنین...
+ رفتم خونه رو گشتم و یه اتاقی چشمو گرفت رفتم سمتش درش مشکی کامل بود واردش که شدم خیلی قشنگ بود ولی حیف کثیف بود باید عوضش میکردم رفتم روی تخت نشستم و آیینه ای دیدم که روشو پارچه مشکی پوشونده بود ...
اهمیت ندادم و رفتم وسایلامو چیدم و لباسامو عوض کردم و یه شرتک با یه تاپ بنفش پوشیدم
+ مامان میشه یه دستمال خیس بدی با یه دستمال خشک یه گردگیرم بده میخوام اتاقمو تمیز کنم
م ا/ت : باشه دخترم بیا
+ دستمالو گرفتم و رفتم سراغ اتاقم
خواستم گردگیر رو بزنم به آیینه یهو ...
شرطا :
۶۰ لایک
۷۰ کامنت
🍷🙂🪄
ویو ا/ت : رفتم سوار ماشین شدم و رفتم پیش لوسی
لوسی : هلووو بیب
+ سلام بیب کجا بریم ؟
لوسی : اوووم بریم کافه ؟
+ خوبه بریم
+ با لوسی رفتیم کافه و کلی عکس گرفتیم و دوتا چیز کیک سفارش دادیم و خوردیم ...
* ساعت ۱۱
+ ساعت ۱۱ شده بودو منو لوسی هنوز در حال حرف زدن بودیم
لوسی : جررر هیییییین ا/ت ساعت ۱۱
+ میدونم چیییییییی؟؟؟
+ گمشو بریم خونه الان جرمون میدن
+ سوار ماشین شدیم و من لوسی رو رسوندم خونه و رفتم خونه
+ وارد خونه شدمو دیدم داداشم با قیافه پوکر زل زده بهم
$ مگه داشتی می*دادی که انقدر دیر کردی
+ یاااااا چرا اینطوری میگی داشتیم با لوسی چیز کیک میخوردیم
$ هوووف باشه بابا برو بگیر بکپ فردا داریم میریم خونه جدید
+ باشه
+ رفتن اتاقمو ارایشمو پاک کردم و لباس خوابمو پوشیدم و گرفتم خوابیدم ...
* فردا صبح ...
+ صبح با تابش نور خورشید که همیشه مزاحممه بلند شدمو و با ذوق رفتم دستشویی و لباسامو پوشیدم و ساکمو بردم پایین و با ماشین راه افتادیم و رفتیم به سوی خونه جدید
...
* بعد ۴۰ مین
+ وااااوووو چه خونه قشنگیههههه
پ ا/ت : آره خیلی شیکه
م ا/ت : شوهر قشنگم همیشه سلیقش خوبه
+ عوووق
م ا/ت : مرررض ( خنده )
+ حیحیحیحیحیحی
+ وارد خونه شدیم خونه خیلی کثیف بود انگار کسی توش زندگی نمیکرد...
+ فک کنم خیلی طول بکشه که تمیز شه ...
$ نه درستش میکنیم
+ اوکی
$ خب من برم اتاقمو پیدا ...
+ خفهههه اوللل مننن
$ گمشووو بابااااا
پ ا/ت : اهم اهم
+ عه ببخشید بابا ولی بزا اول من
پ ا/ت ::باشه
$ بابااااااااا
پ ا/ت : عب نداره بچس
+ بابا منننن ۲۶ ساالمهههه
م ا/ت : باااشه حالا بس نکنین...
+ رفتم خونه رو گشتم و یه اتاقی چشمو گرفت رفتم سمتش درش مشکی کامل بود واردش که شدم خیلی قشنگ بود ولی حیف کثیف بود باید عوضش میکردم رفتم روی تخت نشستم و آیینه ای دیدم که روشو پارچه مشکی پوشونده بود ...
اهمیت ندادم و رفتم وسایلامو چیدم و لباسامو عوض کردم و یه شرتک با یه تاپ بنفش پوشیدم
+ مامان میشه یه دستمال خیس بدی با یه دستمال خشک یه گردگیرم بده میخوام اتاقمو تمیز کنم
م ا/ت : باشه دخترم بیا
+ دستمالو گرفتم و رفتم سراغ اتاقم
خواستم گردگیر رو بزنم به آیینه یهو ...
شرطا :
۶۰ لایک
۷۰ کامنت
🍷🙂🪄
- ۲۸.۵k
- ۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط