پارت 15🎼
پارت 15🎼
جیهوپ: عشقم اماده شو تا بریم خونه پدرم
ات: باشع عشقم الان اماده میشم
ات: اماده شدیم و رفتیم رسیدیم به خونه پدر جیهوپ
هان سو: با با چرا اینقدر ماشین جلوی خونه ی بالا بزرگ هست مگه مهمون دارن
جیهوپ: نمیدونم بیا بریم داخل ببینم کیه
ات: رفتیم داخل خونه وقتی وارد شدم یهو دیدم...
جیهوپ: وارد کاخ شدم دیدم جو دانته و پدرم دارن با هم صحبت میکنن داشتن در مورد مرگ لی هی صحبت میکردن داخل راه رو وایسادم و گوش کردم
پدر جیهوپ: خوب اون روز خوب کارتو انجام دادی باید خود جیهوپ رو میکشتی اما دیگه نشد و دخترش کشته شد اما عیب نداره نوبت اونم میرسه همون تور که با هم قرار داشتیم وارث بعدی پسر تو میشه برادر
ات: چی از این حرفا شاخم در امده بود و نمیدونستم چی به چی
جیهوپ: اصلا متوجه منظور پدرم نمیشدم از راه رو رفتم داخل و گفتم..
جو دانته: خوب الان باید نقشه مرگ جیهوپ و پسرش رو بکشیم
پدر جیهوپ: پسرم تو اینجا چیکار میکنیی
جیهوپ: پدر این اینجا چیکار میکنه شما دارین در مورد چی صحبت میکنین
پدر جیهوپ: پسرم برات توضیح میدم اصلا اونجور نیست که فکر میکنی
جیهوپ: چی اینجور نیست ک فکر میکنم من همچی رو شنیدم
جودانته: خوب وقتشه که خودم همچی رو توضیح بدم
پدر جیهوپ: جودانته یه لحظه ساکت شو
جودانته: نه وقتش دیگه جیهوپ همچی رو بفهمه
خوپ پسرم من عموتم و سالها اینو ازت مخفی کردیم چون تو نتیجه یه کار اشتباه بودی اما دیگه بهتره همه چی رو بفهمی
سالها پیش پدرت با یه زن رابطه داشت و تو به دنیا امدی و برای اینکه پدرت نخواست تو بمیری گذاشت زنده بمونی و شرط زنده موندنت هم این بود که من و پسرم پشیم صاحب همچی من و پدرت میخواستم تو رو بکشیم اما متاسفانه دخترت کشته شد و تو زنده موندی اما الان موقعش رسیده که تو رو هم بکشم
جیهوپ: پدر این مرد چی میگه
پدر جیهوپ: پسرم الان برات همه چی رو توضیح میدم...
جیهوپ: عشقم اماده شو تا بریم خونه پدرم
ات: باشع عشقم الان اماده میشم
ات: اماده شدیم و رفتیم رسیدیم به خونه پدر جیهوپ
هان سو: با با چرا اینقدر ماشین جلوی خونه ی بالا بزرگ هست مگه مهمون دارن
جیهوپ: نمیدونم بیا بریم داخل ببینم کیه
ات: رفتیم داخل خونه وقتی وارد شدم یهو دیدم...
جیهوپ: وارد کاخ شدم دیدم جو دانته و پدرم دارن با هم صحبت میکنن داشتن در مورد مرگ لی هی صحبت میکردن داخل راه رو وایسادم و گوش کردم
پدر جیهوپ: خوب اون روز خوب کارتو انجام دادی باید خود جیهوپ رو میکشتی اما دیگه نشد و دخترش کشته شد اما عیب نداره نوبت اونم میرسه همون تور که با هم قرار داشتیم وارث بعدی پسر تو میشه برادر
ات: چی از این حرفا شاخم در امده بود و نمیدونستم چی به چی
جیهوپ: اصلا متوجه منظور پدرم نمیشدم از راه رو رفتم داخل و گفتم..
جو دانته: خوب الان باید نقشه مرگ جیهوپ و پسرش رو بکشیم
پدر جیهوپ: پسرم تو اینجا چیکار میکنیی
جیهوپ: پدر این اینجا چیکار میکنه شما دارین در مورد چی صحبت میکنین
پدر جیهوپ: پسرم برات توضیح میدم اصلا اونجور نیست که فکر میکنی
جیهوپ: چی اینجور نیست ک فکر میکنم من همچی رو شنیدم
جودانته: خوب وقتشه که خودم همچی رو توضیح بدم
پدر جیهوپ: جودانته یه لحظه ساکت شو
جودانته: نه وقتش دیگه جیهوپ همچی رو بفهمه
خوپ پسرم من عموتم و سالها اینو ازت مخفی کردیم چون تو نتیجه یه کار اشتباه بودی اما دیگه بهتره همه چی رو بفهمی
سالها پیش پدرت با یه زن رابطه داشت و تو به دنیا امدی و برای اینکه پدرت نخواست تو بمیری گذاشت زنده بمونی و شرط زنده موندنت هم این بود که من و پسرم پشیم صاحب همچی من و پدرت میخواستم تو رو بکشیم اما متاسفانه دخترت کشته شد و تو زنده موندی اما الان موقعش رسیده که تو رو هم بکشم
جیهوپ: پدر این مرد چی میگه
پدر جیهوپ: پسرم الان برات همه چی رو توضیح میدم...
۱۱.۳k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.