بی تو طوفان زده دشت جنونم

بی تو طوفان زده دشت جنونم
صیدافتاده به خونم

تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟

بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی

قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم

تو ندیدی...

نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی

چون در خانه ببستم،
دگر از پا نشستم
گوئیا زلزله آمد،
گوئیا خانه فروریخت سر من

بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو، کس نشنود ازاین دل بشکسته صدائی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی

تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی

چه گریزی ز بر من
که ز کویت نگریزم

گر بمیرم ز غم دل
به تو هرگز نستیزم

من و یک لحظه جدایی؟
نتوانم، نتوانم
بی تو من زنده نمانم
دیدگاه ها (۱)

باید #خدا را بردارمبگذارم در ڪولہ پشتےببرم یڪ گوشہ ے دنجتنها...

اگر باید زخمی داشته باشمکه نوازشم کنیبگو تا تمام دلم راشرحه ...

گاه صدای سکوت رساتر شنیده میشود و یا دیده میشود.گاه صدای غصه...

اولی میگفت : آدما دو دسته هستن ...دومی گفت : آدما رو قضاوت ...

🌱🍒بی تو طوفان زده‌ی دشت جنونم صید افتاده به خونم تو چه سان م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط