وانشات،اس.مات:good omens
توجه:اگه پایین نه سال دارید نخونید.
اگه مشکلی با این پست دارید لطفا گزارش نکنید و فقط به خودم پیام بدید و بگید مشکلتون چیه.
یه روز عادی توی یکی از پارک های اطراف.......
کرولی به طرز عجیبی راضی شده بود با فرشته به پیک نیک برن
کرولی به آزیرافیل لم داده بود و درحال ریختن نقشه های شیطانی بود
آزیرافیل هم موهای کرولی رو نوازش می کرد و به خوندن کتاب می پرداخت ( خیلی دارم کتابی می نویسم؟ )
کرولی پوفی کشید و بلند شد و آزیرافیل رو کشید تو بغلش
فرشته هم که غرق در خوندن کتاب بود آروم لم داد و زیاد توجهی نکرد
کرولی یه دستش رو توی موهای سفید کرکی آزیرافیل فرو کرد و با اون یکی هم بقیه نوشیدنیش رو خورد
بعد از چند ثانیه کرولی بد جوری بی حوصله شده بود ...
کرولی دستش رو بلند کرد و آروم پاپیون آزیرافیل رو باز کرد و بعد چند دکمه لباسش رو ... به طوری که گردنش تو دید باشه ....بعد بوسه های کوچیکی رو گردن فرشته اش زد
آزیرافیل که غرق در خوندن کتاب بود با برخورد لب های کرولی روی پوستش پرید و سریع بلند شد
+کرولی!.....معلوم هست چیکار می کنی؟ اگه کسی ببینه چی؟
-آروم باش تو فقط کتابتو بخون بلاخره اینجا به منم باید خوش بگذره؟
آزیرافیل چیزی نگفت و با اخم فقط به کرولی نگاه می کرد ( چی بگه خب بچم؟ )
-آه ... آزی عزیزم بی خیال بیا یکم خوش بگذرونیم ... اصلا می خوام مردم ببینن مشکلیه؟
کرولی یقه اش رو گرفت و لبش هاش رو چسبوند رو لب های نرم آزیرافیل..
آزیرافیل می دونست که از پس کرولی بر نمیاد پس ترجیح داد کنارش باشه تا مقابلش در ضمن با یه معجزه ی کوچیک همه چیز درست میشد....خودش رو شل کرد و نشست توی بغل کرولی
کرولی هم لاله ی گوشش رو برای تحر.یک بیشتر گاز های کوچیکی گرفت
کرولی دکمه های لباس آزیرافیل رو باز کرد و بعد از گردنش روی ترقوه اش هیکی های کوچیکی به جا گذاشت
آزیرافیل هم از درد و لذت ناله می کرد و سرش رو به سمت عقب انداخته بود
کرولی آروم آزیرافیل رو خوابوند روی زمین و خودش هم بالای سر آزیرافیل به علامت گذاری بدن فرشته اش ادامه داد و برای لذت بیشتر با یه دستش فاق آزیرافیل رو مالید
+آههه .... کرولی
-بله فرشته ی من؟
+من بیشتر نیاز دارم .... خیلی بیشتر
-اوه ...... باید خودت رو کنترل کنی
کرولی برای اینکه یکم آزیرافیل رو اذیت کنه با یه دستش دو تا دست آزیرافیل رو بالای سرش سنجاق کرد و با دست دیگه اش زیپ شلوار آزیرافیل رو باز کرد و با سرعت بیشتر مالوند
تا اینکه آزیرافیل به اندازه کافی تح.ریک شده بود و کاسه صبرش پر شد و خیلی سریع دست هاشو آزاد کرد و خیلی سریع کمربند ماری شکل کرولی رو باز کرد
خوش بختانه اونا تقریبا بین درخت ها بودن و افراد زیادی بهشون دید نداشتن
کرولی از شدت اشتیاق آزیرافیل پوزخند شیطانی زد و بعد برای جبران
بی مقدمه ... فرو کرد توی ....
+کرولی به چی فکر می کنی؟
کرولی از افکار پلیدش اومد بیرون
-عام هیچی ... چیزه خاصی نیست
فرشته لبخندی زد و بوسه ای روی لب های کرولی زد
و این برای تحریک کرولی کافی بود
کرولی چشماش درشت شد و پرید روی آزیرافیل
( آزیرافیل زیر کرولی )
و خیلی وحشیانه لب های نرم آزیرافیل رو می بوسید
آزی صورت کرولی رو گرفت
+هعی آروم باشه پسر کوچولو
اینجا جای مناسبی نیست..... باید بریم خونه
درسته؟
کرولی یکم به آزیرافیل نگاه کرد
-هر چی تو بگی فرشته ی من......
پایان
امیدوارم لذت برده باشید 😈😁
#Good_omen
#Crowley
#Aziraphale #کرولی #آزیرافیل #گوداومنز
#فال_نیک
#دیوید_تننت #مایکل_شین #david_tennant
#Michael_Sheen #فن_فیک #فن_فیک_گوداومنز
#اسمات #وانشات
اگه مشکلی با این پست دارید لطفا گزارش نکنید و فقط به خودم پیام بدید و بگید مشکلتون چیه.
یه روز عادی توی یکی از پارک های اطراف.......
کرولی به طرز عجیبی راضی شده بود با فرشته به پیک نیک برن
کرولی به آزیرافیل لم داده بود و درحال ریختن نقشه های شیطانی بود
آزیرافیل هم موهای کرولی رو نوازش می کرد و به خوندن کتاب می پرداخت ( خیلی دارم کتابی می نویسم؟ )
کرولی پوفی کشید و بلند شد و آزیرافیل رو کشید تو بغلش
فرشته هم که غرق در خوندن کتاب بود آروم لم داد و زیاد توجهی نکرد
کرولی یه دستش رو توی موهای سفید کرکی آزیرافیل فرو کرد و با اون یکی هم بقیه نوشیدنیش رو خورد
بعد از چند ثانیه کرولی بد جوری بی حوصله شده بود ...
کرولی دستش رو بلند کرد و آروم پاپیون آزیرافیل رو باز کرد و بعد چند دکمه لباسش رو ... به طوری که گردنش تو دید باشه ....بعد بوسه های کوچیکی رو گردن فرشته اش زد
آزیرافیل که غرق در خوندن کتاب بود با برخورد لب های کرولی روی پوستش پرید و سریع بلند شد
+کرولی!.....معلوم هست چیکار می کنی؟ اگه کسی ببینه چی؟
-آروم باش تو فقط کتابتو بخون بلاخره اینجا به منم باید خوش بگذره؟
آزیرافیل چیزی نگفت و با اخم فقط به کرولی نگاه می کرد ( چی بگه خب بچم؟ )
-آه ... آزی عزیزم بی خیال بیا یکم خوش بگذرونیم ... اصلا می خوام مردم ببینن مشکلیه؟
کرولی یقه اش رو گرفت و لبش هاش رو چسبوند رو لب های نرم آزیرافیل..
آزیرافیل می دونست که از پس کرولی بر نمیاد پس ترجیح داد کنارش باشه تا مقابلش در ضمن با یه معجزه ی کوچیک همه چیز درست میشد....خودش رو شل کرد و نشست توی بغل کرولی
کرولی هم لاله ی گوشش رو برای تحر.یک بیشتر گاز های کوچیکی گرفت
کرولی دکمه های لباس آزیرافیل رو باز کرد و بعد از گردنش روی ترقوه اش هیکی های کوچیکی به جا گذاشت
آزیرافیل هم از درد و لذت ناله می کرد و سرش رو به سمت عقب انداخته بود
کرولی آروم آزیرافیل رو خوابوند روی زمین و خودش هم بالای سر آزیرافیل به علامت گذاری بدن فرشته اش ادامه داد و برای لذت بیشتر با یه دستش فاق آزیرافیل رو مالید
+آههه .... کرولی
-بله فرشته ی من؟
+من بیشتر نیاز دارم .... خیلی بیشتر
-اوه ...... باید خودت رو کنترل کنی
کرولی برای اینکه یکم آزیرافیل رو اذیت کنه با یه دستش دو تا دست آزیرافیل رو بالای سرش سنجاق کرد و با دست دیگه اش زیپ شلوار آزیرافیل رو باز کرد و با سرعت بیشتر مالوند
تا اینکه آزیرافیل به اندازه کافی تح.ریک شده بود و کاسه صبرش پر شد و خیلی سریع دست هاشو آزاد کرد و خیلی سریع کمربند ماری شکل کرولی رو باز کرد
خوش بختانه اونا تقریبا بین درخت ها بودن و افراد زیادی بهشون دید نداشتن
کرولی از شدت اشتیاق آزیرافیل پوزخند شیطانی زد و بعد برای جبران
بی مقدمه ... فرو کرد توی ....
+کرولی به چی فکر می کنی؟
کرولی از افکار پلیدش اومد بیرون
-عام هیچی ... چیزه خاصی نیست
فرشته لبخندی زد و بوسه ای روی لب های کرولی زد
و این برای تحریک کرولی کافی بود
کرولی چشماش درشت شد و پرید روی آزیرافیل
( آزیرافیل زیر کرولی )
و خیلی وحشیانه لب های نرم آزیرافیل رو می بوسید
آزی صورت کرولی رو گرفت
+هعی آروم باشه پسر کوچولو
اینجا جای مناسبی نیست..... باید بریم خونه
درسته؟
کرولی یکم به آزیرافیل نگاه کرد
-هر چی تو بگی فرشته ی من......
پایان
امیدوارم لذت برده باشید 😈😁
#Good_omen
#Crowley
#Aziraphale #کرولی #آزیرافیل #گوداومنز
#فال_نیک
#دیوید_تننت #مایکل_شین #david_tennant
#Michael_Sheen #فن_فیک #فن_فیک_گوداومنز
#اسمات #وانشات
۴.۷k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.