زندگی من....
زندگی من....
پارت¹⁸
جونگ کوک ویو#
کت و شلوارمو پوشیدم
چند تا اصلحه هم برداشتم محض
اعتیاد افراد مو برای هر چیز آماده کردم و راه افتادم
می چا ویو#
یه لباس مشکی پوشیدم چندان باز نبود
افرادمو اماده کردم اصلحه برداشتم و با گانسو جانگهو را افتادیمو رسیدیم
همه ی مافیا ها اونجا بودن
منم مخفیانه یه گوشه نشستم
مغز کوک*
دیدم یه دختر خوشگل از در اومد تو اونجا چیکار میکرد همش نگاهم روش قفل بود
شبیه می چا هم بود
دیدم جونگ کوک داره همش نگام میکنه
و اینکه اومد صمتم
کوک:های بیب
می چا: .....
کوک: سلام بلد نیستی؟
می چا: روشو اون ور کرد
و رئیس کل بند های مافیا اومد رو صحنه
علامتش:&
&خیلی ممنونم که اومدید ما اینجاییم که یکی از باند های قوی رو رئیسون رئیس همه ی شما بشه
خب وقتو تلف نمیکنم
قوی ترین باند و رئیس ان میرسه به.....
شرط:۱۳
10 کامنت
پارت¹⁸
جونگ کوک ویو#
کت و شلوارمو پوشیدم
چند تا اصلحه هم برداشتم محض
اعتیاد افراد مو برای هر چیز آماده کردم و راه افتادم
می چا ویو#
یه لباس مشکی پوشیدم چندان باز نبود
افرادمو اماده کردم اصلحه برداشتم و با گانسو جانگهو را افتادیمو رسیدیم
همه ی مافیا ها اونجا بودن
منم مخفیانه یه گوشه نشستم
مغز کوک*
دیدم یه دختر خوشگل از در اومد تو اونجا چیکار میکرد همش نگاهم روش قفل بود
شبیه می چا هم بود
دیدم جونگ کوک داره همش نگام میکنه
و اینکه اومد صمتم
کوک:های بیب
می چا: .....
کوک: سلام بلد نیستی؟
می چا: روشو اون ور کرد
و رئیس کل بند های مافیا اومد رو صحنه
علامتش:&
&خیلی ممنونم که اومدید ما اینجاییم که یکی از باند های قوی رو رئیسون رئیس همه ی شما بشه
خب وقتو تلف نمیکنم
قوی ترین باند و رئیس ان میرسه به.....
شرط:۱۳
10 کامنت
۵.۱k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.