دیروز بالاخر اومد پیشم

دی‍‌روز بال‍اخر‍ہ اوم‍‌َد پی‍‌شم ..
اوم‍‌َد رُو ت‍‌ختم بغ‍‌لم ن‍‌ِشست گ‍‌ُفت : این‍‌جا چی‍‌کار می‍‌کنی؟
گ‍‌فتَم : بِب‍‌ین دل‍‌بر ، وَق‍‌تی نی‍‌ستی ه‍‌مین میشِہ .. دیگ‌‍ِہ وق‍‌تی ن‍‌َبودی م‍‌ن هی اس‍‌‍‌متو ص‍‌ِدا می‍‌زدم ، شای‍‌َد ب‍‌یای ،
انق‍‌در اس‍‌مُتو ص‍‌دا زدم ک‌‍ِہ آوردنم این‍‌جا ،
گُف‍‌تن دی‍‌وونہ ایی ،
ولی تُ‍‌و ک‌‍ِہ می‍‌دونی َم‍‌ن دیوونہ ن‍‌یستم ،
م‍‌َن فق‍‌ط دوس‍‌ِت دارم‍ . .
خَن‍‌دید خندید خن‍‌دید هی‍‌چی ن‍‌َگفت ، فق‍‌ط خن‍‌دید و با خن‍‌ده ک‍‌ُل آسایش‍‌گاهو دوی‍‌د ؛
و صِ‍‌داش وق‍‌تی با خ‍‌َنده می‍‌گُفت ∶ بیا دن‍‌بالم
ت‍‌و س‍‌َرم میپیچ‍‌ید‌ . .
رَف‍‌تیم بال‍ا ، عاش‍‌ِق ارت‍‌فاع ب‍‌ُود ،
نِش‍‌ست لَب‌‍ہ ی پ‍‌شت ب‍‌وم ، گ‍‌ُفت : بیا ب‍‌َغلم . میدون‍‌ِستم همہ چی ت‍‌َموم ش‍‌ده
میدون‍‌ستم وَق‍‌تی ب‍‌یاد م‍‌ن دیگ‌‍ِہ دیوونہ ن‍‌یستم ، پَری‍‌دم بغ‍‌لش !
ساع‍‌ت ۳:۳۴ دقیقہ ی ص‍‌ُبح ،
ب‍‌ُوی گ‍‌ند جِناز‍ہ ی #دخ‍‌تری ک‌‍ِہ از پُش‍‌ت بام پ‍‌ریده ب‍‌ود ..
پایی‍‌ن م‍‌گس ها را ب‌‍ِہ صرف غ‍‌َذا دع‍‌وت میک‍‌ُند∶) ؛

'۳:۳۵
۰۰/۴/۳۱

#کاف-میم
دیدگاه ها (۳)

داشتم از بیخوابی جون میدادم همینجوری که صندلی ماشینو میدادم ...

‏انگاری از یه پرتگاه افتاده باشم ‏وسط راه یه تیکه از لباسم گ...

غیرتی ک خیلی از مردا حتی نمی‌دونن چی هس غیرتی ک داره روز ب ر...

ساعت ۳صبح برم لب بالا پشت بوم بشینم بهت زنگ بزنم تو اولش عصب...

دوپارتی اس\مات تهیونگپارت۲(اخر)ویو ا.ت... بردم تو اتاق دونفر...

وقتی تورو با خودش میبره حموم

سناریو :: روانیه عاشق :: پارت :: 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط