"بازی"
"بازی"
🕶part:16🕶
کیوکو:هرچی....من اینا رو برداشتم
جیمین:چی چیو برداشتی بزار سرجاش ببینممم
میاکو:منم اینارو بردم....چیزای قشنگی داری
جیمین:ببینید همشونو بزارید سرجاشون...هیچ حوصله ندارم میام میزنمتون
کیوکو:جوجه تهدید میکنی؟
میاکو:کی اهمیت میده؟بیا بریم
جیمین:خودتون خواستید پس....برید کاریتون ندارم....
میاکو:مشکوک میزنیا
جیمین:برو برو
...........
جیمین سر شیشه ی عطر کیوکو رو باز کرد....کیوکو غرق خواب بود...رفت بالا سرش و با صدای بلندی تو گوشش داد زد: آهای خرس عضله ای....غول خواب.....بگیر که اومد
بهش مهلت نداد تا چشاشو باز کنه و تمام عطر گوچیشو روی پیرهنش ریخت....
کیوکو متعجب بیدار شد....تا خواست حرفی بزنه
جیمین شیشه عطر پرت کرد سمتش و از اتاق زد بیرون و سریع رفت اتاق میاکو
کمد لباساشو باز کرد و چندتا لباس از کمدش درآورد...بعد قیچی هم از کشو درآورد و توی گوش میاکو داد زد:اهاااااااای داوش خوشکلممممم بیدار شووووو
میاکو سیخ پرید تو جاش و قبل ازینکه بتونه حرفی بزنه شاهد قیچی شدن لباس های کالوین کلینش شد
جیمین لباسا رو انداخت رو زمین واز اتاق زد بیرون و از پله ها پایین اومد....میاکو و کیوکو با قیافه های خواب آلود و موهای بهم ریخته و لباس های خوابشون به سرعت جت از پله ها اومدن پایین و رو به جیمین با صدا بلند داد زدن
کیوکو:لعنتییییییی عطر مورد علاقم بوووود
میاکو:کثافتتتتتتتت لباس های مورد علاقم بودنننننننن
جیمیم:شماهم دیروز وسایلم رو بردید
کیوکو و میاکو:خرابشون که نکردیمممم
کیوکو:عوضی میدونی چقدر پولشه؟
جیمین:یک مافیا اینو میگه
میاکو:اره که میگههه....
شوگا:چخبرتونه؟
کیوکو:این بیشعور عطر گوچیمو ریخت
میاکو:لباسای کالوین کلینم رو خراب کررررد
شوگا:بعدا برید دوباره بخرید...مگه قرار نبود به کلودی کمک کنید؟برید آماده بشید....زود!
با نگاه های عصبی وارد اتاقاشون شدن لباساشونو پوشیدن و سوار ماشیناشون شدن و حرکت کردن
همینطور رانندگی میکردن که کلودی به میاکو زنگ زد:میاکو.....من رو به رو ساختمونم برات آدرس میفرستم به بچه ها بده بیاید اونجا
میاکو:اوکی
🕶part:16🕶
کیوکو:هرچی....من اینا رو برداشتم
جیمین:چی چیو برداشتی بزار سرجاش ببینممم
میاکو:منم اینارو بردم....چیزای قشنگی داری
جیمین:ببینید همشونو بزارید سرجاشون...هیچ حوصله ندارم میام میزنمتون
کیوکو:جوجه تهدید میکنی؟
میاکو:کی اهمیت میده؟بیا بریم
جیمین:خودتون خواستید پس....برید کاریتون ندارم....
میاکو:مشکوک میزنیا
جیمین:برو برو
...........
جیمین سر شیشه ی عطر کیوکو رو باز کرد....کیوکو غرق خواب بود...رفت بالا سرش و با صدای بلندی تو گوشش داد زد: آهای خرس عضله ای....غول خواب.....بگیر که اومد
بهش مهلت نداد تا چشاشو باز کنه و تمام عطر گوچیشو روی پیرهنش ریخت....
کیوکو متعجب بیدار شد....تا خواست حرفی بزنه
جیمین شیشه عطر پرت کرد سمتش و از اتاق زد بیرون و سریع رفت اتاق میاکو
کمد لباساشو باز کرد و چندتا لباس از کمدش درآورد...بعد قیچی هم از کشو درآورد و توی گوش میاکو داد زد:اهاااااااای داوش خوشکلممممم بیدار شووووو
میاکو سیخ پرید تو جاش و قبل ازینکه بتونه حرفی بزنه شاهد قیچی شدن لباس های کالوین کلینش شد
جیمین لباسا رو انداخت رو زمین واز اتاق زد بیرون و از پله ها پایین اومد....میاکو و کیوکو با قیافه های خواب آلود و موهای بهم ریخته و لباس های خوابشون به سرعت جت از پله ها اومدن پایین و رو به جیمین با صدا بلند داد زدن
کیوکو:لعنتییییییی عطر مورد علاقم بوووود
میاکو:کثافتتتتتتتت لباس های مورد علاقم بودنننننننن
جیمیم:شماهم دیروز وسایلم رو بردید
کیوکو و میاکو:خرابشون که نکردیمممم
کیوکو:عوضی میدونی چقدر پولشه؟
جیمین:یک مافیا اینو میگه
میاکو:اره که میگههه....
شوگا:چخبرتونه؟
کیوکو:این بیشعور عطر گوچیمو ریخت
میاکو:لباسای کالوین کلینم رو خراب کررررد
شوگا:بعدا برید دوباره بخرید...مگه قرار نبود به کلودی کمک کنید؟برید آماده بشید....زود!
با نگاه های عصبی وارد اتاقاشون شدن لباساشونو پوشیدن و سوار ماشیناشون شدن و حرکت کردن
همینطور رانندگی میکردن که کلودی به میاکو زنگ زد:میاکو.....من رو به رو ساختمونم برات آدرس میفرستم به بچه ها بده بیاید اونجا
میاکو:اوکی
۳.۸k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.