نویسنده گوشی جونگ کوک زنگ میخوره

نویسنده: گوشی جونگ کوک زنگ میخوره
جونگ کوک: باشه الان میام
ا.ت: کجا میری
جونگ کوک: باید باهم بریم شرکت خانم منشی
ا.ت: خخخ باشه‌ بریم
ا.ت ویو: اماده‌ شدم سوار ماشین شدیم و رفتیم شرکت
جونگ کوک: ا.ت بشین سر میزت و پرونده هایی رو که میگم کامل کن
ا.ت: باشه کوکی جونم
جونگ کوک: من چی‌گقته‌بودم؟؟
ا.ت: ببخشید رئییس
جونگ کوک: حالا شد افرین بیب
ا.ت: تو چرا بیب صدام میکنی
جونگوکوک: من هر چی بخوام صدات میکنم اوکی؟؟
ا.ت: هوفف باشه پرونده هارو بده
جوتگ کوک: بیا
ا.ت: مرسی
۵ دقیقه بعد
تق تق تق
جونگ کوک: بیا تو
ا.ت: عام رئیس‌پرونده هارو کامل کردم
جونگ کوک: او افرین چه سریع
ا.ت: اره
جونگ کوک: خب‌برو برام‌ قهوه بیار
ا.ت: چه تعمی؟
جونگ کوک: خودت که میدونی‌ا.ت
ا.ت: رئیس من تازه استخدام شدم از کجا بدونم
جونگ کوک: از دست تو ا.ت
ا.ت: خنده
دیدگاه ها (۰)

ا.ت ویو: از اتاق اومدم بیرون رفتم نشستم سر میزم خوراکی خوردم...

رفتن خونه ا.ت ویو: رفتیم خونه رفتم تو اتاق لباسمو در اوردم ی...

یکی که این اهنگو براش بخونم:)

واقعا به یکی احتیاج دارم حالمو خوب کنه یکی که تا اخرش باهام ...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

⁶³ا/ت: “اصرار نکردم. می‌تونی نیای.”کوک: “نه دیگه، گفتی پدربچ...

قلب یخیپارت ۱۷از زبان ا/ت:جونگ کوک: من به خودم افتخار میکنم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط