رفتن خونه
رفتن خونه
ا.ت ویو: رفتیم خونه رفتم تو اتاق لباسمو در اوردم یه کراپ تاپ پکشیدم با شلوارک و رفتم زیر پتو
جونگ کوک هم لبایشو در اورد فقط شلوارک پاهاش بود
جونگ کوک اکمد دستشو برد رو دلم و ماساژ میداد اون دستای مردونه و بزرکش خیلی شفا بخشبود
کم کم خوابم برد
جونگ کوک ویو: دیدم ا.ت خوابه منم تو بغلم فشردمش و خوابیدم
چند ساعت بعد:
ا.ت ویو: از خواب بیدار شدم دیوم کوکی نیست رفتم تو حال نبود جواب تلفنشم نمیداد از تهیونگ پرسیدم گفت با بقیه اعضا و جونگ کوک توی بارن
پس بدونمن جیری جئون حالا برات دارممم ارایش کردم لباس پوشیدم به سمت بار حرکت کردم و وقتی رسیدمبا صحنه ای که دیوم خشکم زد
ا.ت ویو: رفتیم خونه رفتم تو اتاق لباسمو در اوردم یه کراپ تاپ پکشیدم با شلوارک و رفتم زیر پتو
جونگ کوک هم لبایشو در اورد فقط شلوارک پاهاش بود
جونگ کوک اکمد دستشو برد رو دلم و ماساژ میداد اون دستای مردونه و بزرکش خیلی شفا بخشبود
کم کم خوابم برد
جونگ کوک ویو: دیدم ا.ت خوابه منم تو بغلم فشردمش و خوابیدم
چند ساعت بعد:
ا.ت ویو: از خواب بیدار شدم دیوم کوکی نیست رفتم تو حال نبود جواب تلفنشم نمیداد از تهیونگ پرسیدم گفت با بقیه اعضا و جونگ کوک توی بارن
پس بدونمن جیری جئون حالا برات دارممم ارایش کردم لباس پوشیدم به سمت بار حرکت کردم و وقتی رسیدمبا صحنه ای که دیوم خشکم زد
۷.۸k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲