شمس به مولانا چه آموخت

شمس به مولانا چه آموخت؟

شمس به او آموخت که خود را از قید علم فقیهان برهاند، قیل و قال خاطر پریش طالب علمان را در درون خود خاموش سازد. دستاری را که سر در زیر آن دچار سودا می‌گردد و استری را که سواری آن، چهارپایان زبان بسته را به دنبال وی می‌کشاند از خود دور کند، اطوار زاهدمآبانه‌یی را که او را در نزد فریفتگان نایب خدا، ولی خدا و وسیله اجرای مشیت و حکم خدا نشان می‌دهد کنار بگذارد و مثل همه انسان‌های دیگر خود را مخلوق خدا و تسلیم حکم او نماید. به او آموخت که تا او به پندار ناشی از قیل و قال مدرسه خویشتن را گزیده خدا ، وسیله اجرای قهر و لطف خدا، و واصل به مرتبه نیابت والای او می‌پندارد، این دعوی فضولانه او را از ورود به راه خدا باز می‌دارد. به او آموخت که علم و حتی زهد و حال آمیخته به تظاهر و ریای اهل خانقاه حجاب اوست، و تا این حجاب تعلقات را ندرد ملاقات خدا که در کتاب وی از آن به لقای رب تعبیر رفته است برایش ممکن نخواهد بود.

برگرفته از کتاب پله پله تا ملاقات خدا، نوشته استاد عبدالحسین زرین کوب
خورشید کِه باشد که به رویِ تو رَسَد؟
یا بادِ سَبُک سَر که به مویِ تو رَسَد؟

عقلی که کُند خواجگیِ شهرِ وجود
دیوانه شود، چون سَرِ کویِ تو رَسَد

#رباعی_مولانا
دیدگاه ها (۲)

آلمان . قلعه بورگ التز (Burg Eltz)

دریاچه ویستان، جایی میان رویا و حقیقت! در بره سر رودبار در ا...

‏اونی که عزیزش از جنگ برنمیگرده آماده‌تر از اونیه که عزیزش ...

عکس هوایی از محل واژگونی اتوبوس در دانشگاه علوم تحقیقات

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط