چیزی است در دلم

چیزی است در دلم

آویخته به بندی

تاب میخورد بین بغض های من

نه می ایستد

که مرا آرام کند

نه می تپد ،

که ماتم تو را کم کند ...
دیدگاه ها (۱)

دلم برای " عشق " می سوزداین روزها هستند کسانی کهنام " هرزگی ...

تنهایم ... همانند مسجد بین راه !هر که می آید مسافر است ... م...

بگذار ببوسمتنگران نباشکسی ما را نمی بینداین شعرها همه سانسور...

دختری غمگینمکه هربار تکه ای از خودش را بخشید تا خاطراتی داشت...

دلتنگ که میشوی دیگر انتظار معنا ندارد ...یک لحظه فاصله می شک...

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط