تنفری که به عشق تبدیل شد:آزمون زندگیp1

season:2

فلش بک به ۱۸ سال بعد:
این ۱۸ سال بعد است بعد از ماجرای شروع یک عشق.
اما الان اینطور نیست این عشق دیگه اینطوری نیست.همه چیز این آنها خراب شده است،آنها دیگر پیش هم نیستند از هم جدا شدن و بچه ها هم جدا، الان اورینا پیش مادرش و آکوأ پیش پدرش هست.
اورینا:مامان!!! صبحونه حاضره؟باید سریع برم مدرسه
ا.ت:آره بیا
آکوأ: پدر صبحونه حاضره؟
کوک: آره
اورینا:مامان من دیگه برم مدرسه خدافظ
ا.ت:خدافظ
آکوأ: پدر من میرم
کوک: باشه خدافظ
فلش بک به مدرسه :وقتی رو ز اول مدرسه هست اونا میرسن دانش آموز های جدید تو یک کلاس هستند اما نمیدانند که یک خانواده هستند.
اورینا در کلاس با یک دختر زیبا برخورد می کند و باهم دوست میشن اسم اون روبیه
روبی: اورینا جان بیا پیش من بشین
اورینا: باشه(لبخند)
آکوأ با یک پسر از قبل دوست بوده و الان همکلاسیشه، وقتی آکوأ وارد کلاس میشه اورینا یک جوری میشه و همینطور آکوأ انگار که همو میشناختن.
آکوأ: به داداش چطوری؟؟
تهیونگ: خوبم حاجی بشین که کلی حرف دارم
(بچه های کلاس : ب.ک)
ب.ک: بچه ها برپا معلم اومد


ادامه دارد.....

سلام سیسی ها واقعا ببخشید انقدر دیر فیک هامو میزارم چون امروز که امتحان کلاسی داشتم فردا هم کارنامه میدن مدرسه ام برام دعا کنید توسط مامانم جرررر نخورم😂