کاروان ها یک به یک رفتند سوی کربلا

کاروان ها یک به یک رفتند سوی کربــلا
دیـدی آخـر مـانـد بر دل آرزوی کـــربــــلا
همچو بیداران بیدل در میان خاک و خون
کی شود جانم بگیرد رنگ و بوی کربـــلا
دیدگاه ها (۶)

عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان در عجب از کار حسی...

بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارددلی چون جابر اندر جستجوی کر...

" آبانت " مبارک ...مهربانممهر که رفت اما ...مهرت در دلم همیش...

آبان"مهر" دیده بود دل اش گرم بود به پشت اش ..اماباز هم دل اش...

.🤎 @sharon.star سال ۱۹۵۵، شبی که باران بی‌وقفه می‌بارید و مه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط