ماه در آغوش شب به خواب میرود

ماه در آغوش شب به خواب می‌رود
و من هنوز بیدارم
مگر می‌شود بی تو به خواب رفت
خاطره‌ها صف می‌کشند به خیالم
و من خمار یک لحظه دیدنت

با من چه کردی؟!
هیچ چیز جای خودش نیست
در تنم لحظه‌ها تب دارند
و من چه بی‌تابانه
بر شانه‌های سیاه شب
با خیال تو سفر خواهم کرد
#امیر_وجود
دیدگاه ها (۲)

حسودی ام می شود به تو...که هرروز برایت یک شاخه گل ...کنار می...

میونِ همه ی سیاره هااز زحـل خیلی خـوشم میادخیلی خـوشگله لعنت...

کسی که بهشت را بر زمین نیافته است ،آن را در آسمان نیز نخواهد...

کتونیم چطوله؟!

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

چپتر ۴ _ شعله ای در دلروزها برای لیندا مثل قفسی بسته بود.زند...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت هفتـم🌚✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط