اینجا که ایستادهام

اینجا که ایستاده‌ام؛
میانه‌ی سرد و گرمِ روزگار ...
دریافته‌ام که زندگی
نه آغازی دارد و نه پایانی
و گاهی از خود می‌پرسم مگر شروع شده است که تمام شود!
زیستن درک همین لحظه اکنون است؛
میان رنج‌های رنگی،
چند شادی کوچک را جستن و همزمان با صدای آن شادی‌ها رقصیدن و گاهی هورا کشیدن!
درک این لحظه‌ی بی‌نظیر،
تمام ماجرای خلقت کال
اما دوست‌داشتنی ماست.

♥️🫀
دیدگاه ها (۰)

گفتم: دوستت دارم!نه چون گمان میبردم دلی در تو برای من بتپد، ...

کاش همین حالا بودی…نه فردا،نه یه روز خوب،نه وقتی حالم بهتر ش...

نه تعریف ونه تحقیر؛هیچ کدام نباید جهان درونت را بلرزاند هرچق...

خدایا! قلبم را از محبت خودت پر کن… که هیچ عشقي‌جز تو پایدار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط