دراولین مسابقه که مربیگری میکردم

دراولین مسابقه که مربیگری میکردم ،
دعا کردم و از خدا خواستم که برنده بشویم ،
اما نبردیم
فهمیدم تیم مقابلم هم خدا دارد
پس، از آن به بعد، تلاش کردم.

الکس فرگوسن
دیدگاه ها (۳)

دانی که در غُربت سخن‌ها عاشقانه است؟این قصّه را با من بخوان،...

دیدمان باید عوض شود ما همیشه چیزی را میبینیم که دوست داریم ب...

گیج کننده‌ترین اقدامی که علیه خویش می‌توانیم بکنیم، این است ...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

𝐌𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲 🍷پارت : ۷ویو ا.ترفتیم سمت کیسه بوکسا دستکشای بوکسو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط