P26
الان بهش پیام بدم یا زنگ بزنم ولش کن زنگ میزنم خب چجوری بکشونمش اونجا بهش میگم چانو پیدا کردم از من کمک خواسته که بفرستمش خارج اما تحویل تو میدمش تو این ادرس منتظره اره این خوبه
پایان میونگ سو ویو
میونگ سو:خب شمارشو چی سیو کرده بودم دفتر نقاشی بود نه بابا دفتر نقاشی از اون خوشگل تره اون خط خطی بیش نیست اها اینجاست سوهان روحم
جونگ کوک:الو(با تعجب)
میونگ سو یه نگاه به صفحه گوشیش میکنه ببینه درست گرفته
میونگ سو:شماره مستر جئونه
جونگ کوک:اره
میونگ سو:همچین میگه الو ادم شک میکنه درست گرفته یا نه
جونگ کوک:اخه تعجب کردم رقیب کوچولوم بهم زنگ زده
میونگ سو:خدایا ولش کن امروز میتونی هرچی بهم بگی برم سر موضوع اصلی
جونگ کوک:نکنه میخوای بمیری برای همین مهربون شدی
میونگ سو:نترس تا تو رو چال نکنم نمیمیرم
جونگ کوک:خببب کارت
میونگ سو:چانو پیدا کردم
جونگ کوک:چی گفتی
میونگ سو:یعنی اومد پیشم کمک خواست
جونگ کوک: امیدوارم همونجا نگهش داشته باشی
میونگ سو:نخیر مگه من زیر دست توعم که بهم زور میگی
جونگ کوک:اها پس در مقابلش یه چیزی میخوای
میونگ سو:اجازه بده حرفمو کامل بزنم بعد هر چقدر دوست داشتی زر بزن باشه
جونگ کوک:اوکی بگو
میونگ سو:اومد اینجا از من کمک خواست منم گفتم باشه قراره بفرستمش خارج شب توی یه انباری قرار گذاشتم باهاش اگه میخوایش به این ادرسی که برات مفرستم بیا اما لشکر کشی نکن خودت بیا
جونگ کوک:چرا نگرفتیش الان میخوای بهم بدیش اونم بدون اینکه ازم چیزی بخوای
میونگ سو:میخوایش یا نه اصلا منو باش اومدم خوبی کنم ولشش کن خودم کارشو یه سره میکنم خداحافظ
جونگ کوک:نه نه نه صبر کن
میونگ سو:چی شد
جونگ کوک:هر چند قضیه بو داره اما باشه جیمینم با خودم میارم اها شب خودتم میای
میونگ سو:بله مشکلی داره
جونگ کوک:نه سوال پرسیدم چرا پاچه میگیری
میونگ سو:قطع میکنم خداحافظ
بعد گوشی رو روی جونگ کوک قطع میکنه
جونگ کوک:گوشی رو قطع کرد نزاشت خداحافظی کنم اصلا مگه اون کیه که گوشی رو روی من قطع کنه ولش کن اعصابمو خورد کرد
پرش زمانی شب
میونگ سو ویو
چرا نمیاد نکنه شک کرده اون موقعم بهش زنگ زدم گفت قضیه بو داره
پایان میونگ سو ویو
چان:پس چرا نمیاد
میونگ سو:نمیدونم
چان:باید تا الان میرسید
یکی از افراد چان میاد
؟:قربان دارن میان
چان:باشه،من میرم بیرون هر وقت تو علامت بدی که اومدی بیرون ما شروع میکنیم
میونگ سو:باشه
چان:من میرم خداحافظ (با پوزخند)
میونگ سو:چرا خداحافظی میکنی مگه الان نمیای داخل
چان حرفشو نشنیده میگیره و میره بیرون دو دقیقه بعدش جونگ کوک همراه جیمین میاد داخل
جونگ کوک:کجاست
میونگ سو:بهت یاد ندادن سلام کنی
پایان میونگ سو ویو
میونگ سو:خب شمارشو چی سیو کرده بودم دفتر نقاشی بود نه بابا دفتر نقاشی از اون خوشگل تره اون خط خطی بیش نیست اها اینجاست سوهان روحم
جونگ کوک:الو(با تعجب)
میونگ سو یه نگاه به صفحه گوشیش میکنه ببینه درست گرفته
میونگ سو:شماره مستر جئونه
جونگ کوک:اره
میونگ سو:همچین میگه الو ادم شک میکنه درست گرفته یا نه
جونگ کوک:اخه تعجب کردم رقیب کوچولوم بهم زنگ زده
میونگ سو:خدایا ولش کن امروز میتونی هرچی بهم بگی برم سر موضوع اصلی
جونگ کوک:نکنه میخوای بمیری برای همین مهربون شدی
میونگ سو:نترس تا تو رو چال نکنم نمیمیرم
جونگ کوک:خببب کارت
میونگ سو:چانو پیدا کردم
جونگ کوک:چی گفتی
میونگ سو:یعنی اومد پیشم کمک خواست
جونگ کوک: امیدوارم همونجا نگهش داشته باشی
میونگ سو:نخیر مگه من زیر دست توعم که بهم زور میگی
جونگ کوک:اها پس در مقابلش یه چیزی میخوای
میونگ سو:اجازه بده حرفمو کامل بزنم بعد هر چقدر دوست داشتی زر بزن باشه
جونگ کوک:اوکی بگو
میونگ سو:اومد اینجا از من کمک خواست منم گفتم باشه قراره بفرستمش خارج شب توی یه انباری قرار گذاشتم باهاش اگه میخوایش به این ادرسی که برات مفرستم بیا اما لشکر کشی نکن خودت بیا
جونگ کوک:چرا نگرفتیش الان میخوای بهم بدیش اونم بدون اینکه ازم چیزی بخوای
میونگ سو:میخوایش یا نه اصلا منو باش اومدم خوبی کنم ولشش کن خودم کارشو یه سره میکنم خداحافظ
جونگ کوک:نه نه نه صبر کن
میونگ سو:چی شد
جونگ کوک:هر چند قضیه بو داره اما باشه جیمینم با خودم میارم اها شب خودتم میای
میونگ سو:بله مشکلی داره
جونگ کوک:نه سوال پرسیدم چرا پاچه میگیری
میونگ سو:قطع میکنم خداحافظ
بعد گوشی رو روی جونگ کوک قطع میکنه
جونگ کوک:گوشی رو قطع کرد نزاشت خداحافظی کنم اصلا مگه اون کیه که گوشی رو روی من قطع کنه ولش کن اعصابمو خورد کرد
پرش زمانی شب
میونگ سو ویو
چرا نمیاد نکنه شک کرده اون موقعم بهش زنگ زدم گفت قضیه بو داره
پایان میونگ سو ویو
چان:پس چرا نمیاد
میونگ سو:نمیدونم
چان:باید تا الان میرسید
یکی از افراد چان میاد
؟:قربان دارن میان
چان:باشه،من میرم بیرون هر وقت تو علامت بدی که اومدی بیرون ما شروع میکنیم
میونگ سو:باشه
چان:من میرم خداحافظ (با پوزخند)
میونگ سو:چرا خداحافظی میکنی مگه الان نمیای داخل
چان حرفشو نشنیده میگیره و میره بیرون دو دقیقه بعدش جونگ کوک همراه جیمین میاد داخل
جونگ کوک:کجاست
میونگ سو:بهت یاد ندادن سلام کنی
۶۷.۰k
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.