فراتر از مدرسه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارت۷
+دیگه ادم نکشی و از کار های خلاف بیای بیرون و اگه ببینم باز داری ادم میکنی یا....بهت قول میدم دیگه روی منا نمیتونی ببینی
-همین؟

+اره همین...


اوکی قبوله ولی قبلاش چندتا شرط داریم..
+چی؟برای اینکه با عشقت زندگی کنی داری شرط هم میزاری؟🤣

-یه جورایی و تو باید قبول کنی...
+میشنوم
-ببین من مافیام و بهت قول میدم نه افرادم نه خودم کسی را بکشه
و اینکه توی مدرسه حق نداری با پسری حرف بزنی یا....کلا اصلا بدون اجازه من از خونه بیرون نمیری اگرم رفتی یا خودم یا بادیگارها و اصلا پسر مسر طرف نبینم....


ارورا هنوز توی شک بود و با حالت شکی گفت
+مافیا؟؟
-اره...مافیا فقط همین یه تیکه از حرفما فهمیدی؟(🤣)
+چی نه همین که ادم نکشی یا مثل روانیا شکنجه ندی بسه و دوم مگه خودت نمیای مدرسه ؟
-معلومه که نه من فقط برای ماموریت اومده بودم توی اون مدرسه...
+تو..تو کی هستی چرا همه زندگیت یه دروغ بوده؟؟

-یه جورایی ولی همه ی زندگیم نه دورغ نیست
+میشنوم اقایx
_خوشم نمیاد اینجوری صدام کنی من کیم تهیونگم و خب 26سالمه...فقط سنم دروغ بوده همین

+خیلی خب اقای x
-هی من اسم دارم و خوشم نمیاد و نکته اگع بخای قوانینا اجرا نکنی یا هر چیزی تنهبیه میشی...اوکی؟؟؟
دیدگاه ها (۰)

فراتر از مدرسه

فراتر از مدرسه

فراتر از مدرسه

فراتر از مدرسه

سناریو وقتی تحریکشون می کنی و بعد میری تو اتاق و درو قفل میک...

سناریو وقتی تحریکشون می کنی و بعد میری تو اتاق و درو قفل میک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط