با من بودن رو مخفی میکرد

بــــا من بــــودن رو مخفــی میکــــرد...

اما...

حالا...

تنهـــــــــــا بودنشــو...

همـــــــه جا،جــــار میزنـــــــــه
دیدگاه ها (۱)

پیرمرد دزفولی داشت نفسای اخرشو می کشید خونوادش جم شده بودن ک...

زن جنــس عجـــیبــی اسـتـــــ ! چــشمــ هــایــش را کــه مــ...

مردی در کنار چاه زنی زیبا دید ، از او پرسید : مکر زنان چیست؟...

ازدیشب تاحالا خوابم نمیبره اصن همش فکر اینم حالا که میخوای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط