p 4
my little moon🌙🤏🏻
《الان ۴ ماهی میگذره که بابا مامان کوک و ایزابلا به سفر رفتن و امروز میان خونه و کوک و ایزابلا می خوان به اونا بگن که اونا عاشق هم شدن بریم برای ادامهی داستانمون》
ایزابلا : سلام بابایی سلام مامانییی.....
کوک: خوشامدگویی ...
...............
ایزابلا: بابا منو کوک میخوایم به شما یه چزی بگیم
کوک: ما میخوایم باهم باشیم
...............
بابای ایزا: چیییییییی
بابای کوک: واتتتتتتت
..............
ایزا: بابا ....این چیزیه که ما میخوایم لطفااااا من که بلاخره ازدواج میکنم و الان هم موقعه اونه دیگه
کوک: ایزبلا درست میگه اقای جعون
.............
بابای ایزا: برین بالا اتاق
کوک: با....شه ....
ایزا داخل اتاق
تیزا: کو...ک بنظرط قبول مکنن
کوک: ایزا بیبی من نیازی نیست نگران باشی من پیشتم
ایزا: باشه ( میشینه رو پای کوک )
کوک: بوس ماچچچچچچ
بابای ایزا : بیاین پاییییین ( داد)
بابای ایزا : ما تصمیم گرفتیم .....
《الان ۴ ماهی میگذره که بابا مامان کوک و ایزابلا به سفر رفتن و امروز میان خونه و کوک و ایزابلا می خوان به اونا بگن که اونا عاشق هم شدن بریم برای ادامهی داستانمون》
ایزابلا : سلام بابایی سلام مامانییی.....
کوک: خوشامدگویی ...
...............
ایزابلا: بابا منو کوک میخوایم به شما یه چزی بگیم
کوک: ما میخوایم باهم باشیم
...............
بابای ایزا: چیییییییی
بابای کوک: واتتتتتتت
..............
ایزا: بابا ....این چیزیه که ما میخوایم لطفااااا من که بلاخره ازدواج میکنم و الان هم موقعه اونه دیگه
کوک: ایزبلا درست میگه اقای جعون
.............
بابای ایزا: برین بالا اتاق
کوک: با....شه ....
ایزا داخل اتاق
تیزا: کو...ک بنظرط قبول مکنن
کوک: ایزا بیبی من نیازی نیست نگران باشی من پیشتم
ایزا: باشه ( میشینه رو پای کوک )
کوک: بوس ماچچچچچچ
بابای ایزا : بیاین پاییییین ( داد)
بابای ایزا : ما تصمیم گرفتیم .....
۶.۱k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.