تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودم

تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودم...
حرف تو که آید به میان ، سخت حسودم…

تقصیر تو هم هست که با طرز نگاهت،
آرام خزیدی به تن و تارم و پودم...

می خواستم از جاذبه ات فاصله گیرم،
اما نشد و عشق تو سر زد به وجودم…

ای کاش فقط سر زده بود ...آمد و ماند و
در گیر خودش کرد ...من و بود و نبودم…

تکثیر شدی در همه ی ثانیه هایم
در خوابم و در اشکم و در ذکرو سجودم …

آنقدر که جز چهره ی تو هیچ ندیدم…
آنقدر که جز وصف تو چیزی نسرودم…

با حضرت حافظ کمی از عشق تو گفتم…
فرمود مراعات کنم حد و حدودم…
دیدگاه ها (۲)

باور نداشتم که زنی بتواندشهری را بسازد و به آنآفتاب و دریا ب...

‌دیروز زنی را دیدم که مرده بودمثل ما نفس می کشیدراستی یک زن ...

آه باور نمیکنم که مرابا تو پیوستنی چنین باشدمی نویسم به روی ...

میخواهم برای فصل سرد پاییز لباس بخرممنتها اینبار لباسهایی با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط