باور نداشتم که زنی بتواند

باور نداشتم که زنی بتواند
شهری را بسازد و به آن
آفتاب و دریا ببخشد و تمدن.
دارم از یک شهر حرف میزنم!
تو سرزمین منی!
صورت و دست های کوچکت،
صدایت،
من آنجا متولد شده ام
و همان جا می میرم!
#نزار_قبانی
دیدگاه ها (۱)

‌دیروز زنی را دیدم که مرده بودمثل ما نفس می کشیدراستی یک زن ...

‏پس از ‎کیهان کلهر که کنسرت ترکیه رو در حمایت از کوردهای سور...

تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودم...حرف تو که آید به میان ، سخ...

آه باور نمیکنم که مرابا تو پیوستنی چنین باشدمی نویسم به روی ...

Dark Blood p2

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁷

پسر عمویه وحشی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط