مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد

...
مرا مِهر سیَه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد

رقیب، آزارها فرمود و جایِ آشتی نگذاشت
مگر آهِ سحرخیزان، سویِ گردون نخواهد شد؟

مرا روزِ ازل کاری به جز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد

خدا را محتسب ما را به فریادِ دَف و نِی بخش
که سازِ شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد

#حافظ
#گل   #سرو
#مهر #سیه_چشمان #سر #بیرون #قضا #آسمان #دگرگون #رقیب #آزار #آشتی #آه #سحر_خیزان #ازل #رندی #قسمت #افزون #خدا #محتسب #فریاد #دف #ساز #شرع #افسانه #زمستان #اسفند
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۰)

...دلتنگی مهربانان؛مانند شاخه گلی است که زیر پا افتاده!نسیم ...

...نه دسترسی به یار دارمنه طاقت انتظار دارمهر جور که از تو ب...

...خوش آن که حلقه‌های سر زلف واکنیدیوانگان سلسله‌ات را رها ک...

...هر صبح که می آمدی،خورشید رد پاهایت را صاف میکردتا حسودان،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط