بی قرارت می کند صدها چرای لعنتی

بی قرارت می کند، صدها چرای لعنتی
کی به پایان میرسد این ماجرای لعنتی؟
.
لب به لب سیگار تا بیت الغزل سوزان شود
کی صدایم میکنی؟پس کی؟ صدای لعنتی
.
دل بریدن در میان بهت و گریه ساده نیست
بوی رفتن می دهد این لحظه های لعنتی
.
فرض کن!
تنهایی ات را با خودت قسمت کنی
فرض کن!
تنها شوی در یک هوای لعنتی
.
پشت هم سیگار و هر روزت، تماماً الکلی
بی خیالت می شود، حتی دعای لعنتی
.
من زمستان زاده ام از سوز میترسانی ام!؟
من زمستانم، بیا بر من، بلای لعنتی
.
سعی کردم تا شبی از زندگی هم کم شوم
کارد از بس میرسد هرشب به جای.. لعنتی
.
با دو زانوی در آغوشم خیالت میکنم
بغض غوغا میکند، این آشنای لعنتی




#پویا_جمشیدی
دیدگاه ها (۱۴)

.مرا چند روزی به حالِ دل خستگی هایم رها کنیدبا فنجانم و همین...

عشق، پیری ست که بدجور حواسش پرت استیک نفر باید ازین پیر حمای...

عشق یک سیب بهشتی است که بی پرهیز استوبه اندازه چشم تو خیال ا...

#مهدی_فرجی

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط