تورک ستیزی از زمان سقوط حکومت قاجار آغاز شد و توسط روشنفک
تورک ستیزی از زمان سقوط حکومت قاجار آغاز شد و توسط روشنفکران نژاد پرستی چون محمود افشار (بنیانگذار بنیاد افشار) و احمد کسروی (کسی که تئوری زبان آذری را تقدیم رضا خان کرد ) به اجرا درآمد که همگی ار مواجب بگیران حکومت پهلوی بودن. تئوری کسروی بر این اساس بود ، چون اهالی چهار روستا در اطراف مرند و قره داغ تورک نیستن دلیلی شد بر اینکه ساکنان اصلی و بومی آذربایجان تورک نیستند . ولی حتی اهالی آن روستا هم به زبان تاتی و تالشی تکلم می کردند ولی کسروی با اصرار همه آنها را آذری نامید . نکته جالب اینجاست که اگر فرضیه کسروی را به تمام ایران تعمیم دهیم به این نتیجه می رسیم که نود درصد ایران تورک هست چون کمتر استانی وجود دارد که در آن یک روستای تورک نباشد
کسروی در رساله 56 صفحه خود که در زمان رضاخان منتشر کرد . در آن نقل کرد که از این زبان غیر تورکی مردم آذربایجان (آذری) در تاریخ هیچگونه آثار و نشانه های ادبی و مکتوب هر چند بسیار اندک دیده و یا شنیده نشده است. بر این اساس پروژه های کوتاه مدت وبلند مدت با هزینه های سرسام آور به راه افتاد و زبان سازی و هویت تراشی برای ایرانیان غیر فارس رونق گرفت و دشمنی و تبلیغات علیه زبانهای غیر فارس بخصوص تورک در اولویت این برنامه ها بود . نام های بومی و تورکی شهرها ، روستاها ، رودها و کوههای آذربایجان با نام های ساختگی فارسی عوض گردید مثل ارومیه به رضائیه ، سلماس به شاهپور ، صائین قلعه به شاهیندژ ، قره داغ به ارسباران ، آجی چای به تلخه رود ، قره چمن ، سیاه چمن و مثالهای بسیار دیگر ... از آنجا که برگردانندگان این نام ها اطلاعات و معلومات درستی از فرهنگ زیبای تورک نداشتند نمی دانستند در تورکی «قره» علاوه بر سیاه معنی بزرگ و بلند و والامقام را هم می دهد. مثل قره باغ یعنی باغ بزرگ و قره چمن یعنی چمن وسیع و قره بولاق یعنی چشمه بزرگ ، قره را فقط به مفهوم سیاه به کار برند و اسم روستای قره چمن تبریز را چمن سیاه نامیدند و دنیایی را به خود خندانند و ندانستند هیچ جای دنیا چمن سیاه پیدا نمی شود
بقیه متنو در کامنتا مطالعه کنید
کسروی در رساله 56 صفحه خود که در زمان رضاخان منتشر کرد . در آن نقل کرد که از این زبان غیر تورکی مردم آذربایجان (آذری) در تاریخ هیچگونه آثار و نشانه های ادبی و مکتوب هر چند بسیار اندک دیده و یا شنیده نشده است. بر این اساس پروژه های کوتاه مدت وبلند مدت با هزینه های سرسام آور به راه افتاد و زبان سازی و هویت تراشی برای ایرانیان غیر فارس رونق گرفت و دشمنی و تبلیغات علیه زبانهای غیر فارس بخصوص تورک در اولویت این برنامه ها بود . نام های بومی و تورکی شهرها ، روستاها ، رودها و کوههای آذربایجان با نام های ساختگی فارسی عوض گردید مثل ارومیه به رضائیه ، سلماس به شاهپور ، صائین قلعه به شاهیندژ ، قره داغ به ارسباران ، آجی چای به تلخه رود ، قره چمن ، سیاه چمن و مثالهای بسیار دیگر ... از آنجا که برگردانندگان این نام ها اطلاعات و معلومات درستی از فرهنگ زیبای تورک نداشتند نمی دانستند در تورکی «قره» علاوه بر سیاه معنی بزرگ و بلند و والامقام را هم می دهد. مثل قره باغ یعنی باغ بزرگ و قره چمن یعنی چمن وسیع و قره بولاق یعنی چشمه بزرگ ، قره را فقط به مفهوم سیاه به کار برند و اسم روستای قره چمن تبریز را چمن سیاه نامیدند و دنیایی را به خود خندانند و ندانستند هیچ جای دنیا چمن سیاه پیدا نمی شود
بقیه متنو در کامنتا مطالعه کنید
۱۲.۱k
۲۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.