دوست پسر من
دوست پسر من
پارت نهم
+:رفتیم بیرون که کوک گفت .
_:بریم شهر بازی کادوی تولدت از طرف من خوبه؟
+: اوهوم بریم ذوق
تا رسیدیم دیدم گل و شیرینی دادن دستم و کیک برام گرفت ؟
کوک اینا چیه؟
_:هوم ،چیزی نیست برای تولدته من از قبل میدونستم.
+:وایی مرسی نفسم.
همه چی خوردم و داشتیم بر می گشتیم حالت تهوع گرفتم همه رو اوردم بالا کوک بردم دکتر تا بهم قرص بده
منم سرم بهم بود .
دکتر:آقای جعون ببخشید میشه بیاید ؟
_:بله بفرمایید؟
دکتر :زن شما بارداره و کاملا باید مراقبش باشید چون ممکنه تحملشون نداشته باشه ولی میتونه نگهش کنه
_:ذهن کوک (برگاممم پدر شدم) اوهوم ممنونم اقای دکتر .
+:کوک بریم .
_:مواظب باش نیوفتی خوب؟
+:نشستیم تو ماشین پتو گذاشت روم
_:ا/ت یه چی بگم؟
+:اوهوم؟
_:منو تو مادر پدر داریم میشیم
+:شوخی میکنی
_:نه اینا آزمایشات
؟
+:کوککککککک مامان بابا شدیم
_: اره جیغ نزن براش خوب نیس.
+:باشههههههه
رفتیم خونه و درو باز کردیم دیدیم تهیونگ نشسته؟
تهیونگ:کوک میخواستی حواستون بدی دستا بلا
_:آروم باش تهیونگ
تهیونگ:آروم نمیشم
_:دویدم سمتش یه مشت بهش زدم و نمیدونم چیشد که انقدر سرعت داشت برگشتم به ا/ت نگاه کردم دیدم تیر خورده شونش ا/ت شونت؟
+:چی...چیزی ن...نیس خو...خوبم
_:چی میگی بچموننننننننننننن !!!!!!
تهیونگ :چی بچموننن؟
_:اره ا/ت بارداره
تهیونگ:از کی
_:از مننننننن
.......
چطوره
پارت نهم
+:رفتیم بیرون که کوک گفت .
_:بریم شهر بازی کادوی تولدت از طرف من خوبه؟
+: اوهوم بریم ذوق
تا رسیدیم دیدم گل و شیرینی دادن دستم و کیک برام گرفت ؟
کوک اینا چیه؟
_:هوم ،چیزی نیست برای تولدته من از قبل میدونستم.
+:وایی مرسی نفسم.
همه چی خوردم و داشتیم بر می گشتیم حالت تهوع گرفتم همه رو اوردم بالا کوک بردم دکتر تا بهم قرص بده
منم سرم بهم بود .
دکتر:آقای جعون ببخشید میشه بیاید ؟
_:بله بفرمایید؟
دکتر :زن شما بارداره و کاملا باید مراقبش باشید چون ممکنه تحملشون نداشته باشه ولی میتونه نگهش کنه
_:ذهن کوک (برگاممم پدر شدم) اوهوم ممنونم اقای دکتر .
+:کوک بریم .
_:مواظب باش نیوفتی خوب؟
+:نشستیم تو ماشین پتو گذاشت روم
_:ا/ت یه چی بگم؟
+:اوهوم؟
_:منو تو مادر پدر داریم میشیم
+:شوخی میکنی
_:نه اینا آزمایشات
؟
+:کوککککککک مامان بابا شدیم
_: اره جیغ نزن براش خوب نیس.
+:باشههههههه
رفتیم خونه و درو باز کردیم دیدیم تهیونگ نشسته؟
تهیونگ:کوک میخواستی حواستون بدی دستا بلا
_:آروم باش تهیونگ
تهیونگ:آروم نمیشم
_:دویدم سمتش یه مشت بهش زدم و نمیدونم چیشد که انقدر سرعت داشت برگشتم به ا/ت نگاه کردم دیدم تیر خورده شونش ا/ت شونت؟
+:چی...چیزی ن...نیس خو...خوبم
_:چی میگی بچموننننننننننننن !!!!!!
تهیونگ :چی بچموننن؟
_:اره ا/ت بارداره
تهیونگ:از کی
_:از مننننننن
.......
چطوره
۷.۶k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.