رازی نهفته در پس حرفی نگفته است

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درد دل کنم و دردسر شود!

+مگذار درد و دل کنم و دردسر شود
+ای جانـ
+عالی بود

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۳)

تب کرده ام پیراهنم ویروس داردگلبته هایش داغ نامحسوس دارد من ...

در شهر هی قدم زد و عابر زیاد شدترس از رقیب بود … که آخر زیاد...

دلم بدون تو غمگین و با تو افسرده استچه کرده ای که ز بود و نب...

هر چه ماندم چشم در راه تو ، عاشق تر شدمچشم در راهم ، بیا... ...

فردا اگر بدون تو باید به سر شودفرقی نمی کند شب من کی سحر شود...

اگر دلخوری ای کینه ای احساسات نگفته شده ای حرفی کوفتی زهرمار...

وقتی میخوام با مامانم درد دل کنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط