روز عاشورا بود که پدرم با یکی از دوستان صمیمی خود به نام
روز عاشورا بود که پدرم با یکی از دوستان صمیمی خود به نام دریس تماس میگیرد و به او میگوید: «عادل، چی شده شما چقدر دعا کردید برای من؟ امروز بارها گلوله از کنار من رد شده است و حتی پیشانی من را زخمی کرده، گلولههایی را میبینم که به سمت من میآیند ولی راهشان را عوض میکنند. چقدر دعا کردید که این گلولهها به من اصابت نمیکند؟ من شهادت را دوست دارم».
یازدهمین روز از ماه محرم بود که با منزل تماس میگیرد، هیچکس در منزل نبود بهجز خواهرم که به دلیل مطالعه برای شرکت در کنکور سراسری در منزل مانده بود، پدرم در این تماس اصرار بر مکالمه با حسین برادر کوچکترم میکند اما موفق به مکالمه با او نمیشود، همان شب با مادربزرگم نیز تماس گرفته بود که با او صحبت کند اما این بار هم به دلیل در دسترس نبودن مادربزرگم موفق به مکالمه با او نمیشود.
به نظر من اینکه پدر شهیدم موفق به مکالمه با برادر کوچکم حسین و مادربزرگم نشد تقدیر الهی بود، تقدیر الهی برای اینکه پدرم در لحظات آخر به دنیا دلبستگی پیدا نکند و آخرت را رها کند. در طول اعزام دوم من یکبار، خواهرم دو بار، مادرم یکبار و حسین نیز یکبار موفق به صحبت با پدرم شدیم.
او در آخرین تماس که با خواهرم صحبت کرد و گفت: «ببخشید مزاحم درس خواندنت میشوم، دعا کنید رزمندگان اسلام در جبههها پیروز بشوند» و از خواهرم حلالیت طلبید، این مکالمه حدود 5دقیقه بود.
#شهید_محمدرضا_عسگری_فرد
#مدافع_سبزحرم
یازدهمین روز از ماه محرم بود که با منزل تماس میگیرد، هیچکس در منزل نبود بهجز خواهرم که به دلیل مطالعه برای شرکت در کنکور سراسری در منزل مانده بود، پدرم در این تماس اصرار بر مکالمه با حسین برادر کوچکترم میکند اما موفق به مکالمه با او نمیشود، همان شب با مادربزرگم نیز تماس گرفته بود که با او صحبت کند اما این بار هم به دلیل در دسترس نبودن مادربزرگم موفق به مکالمه با او نمیشود.
به نظر من اینکه پدر شهیدم موفق به مکالمه با برادر کوچکم حسین و مادربزرگم نشد تقدیر الهی بود، تقدیر الهی برای اینکه پدرم در لحظات آخر به دنیا دلبستگی پیدا نکند و آخرت را رها کند. در طول اعزام دوم من یکبار، خواهرم دو بار، مادرم یکبار و حسین نیز یکبار موفق به صحبت با پدرم شدیم.
او در آخرین تماس که با خواهرم صحبت کرد و گفت: «ببخشید مزاحم درس خواندنت میشوم، دعا کنید رزمندگان اسلام در جبههها پیروز بشوند» و از خواهرم حلالیت طلبید، این مکالمه حدود 5دقیقه بود.
#شهید_محمدرضا_عسگری_فرد
#مدافع_سبزحرم
۶۶۹
۰۵ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.