زور و عشق پارت ۶

_ الهی بمیرم برات به خواطر همین می گفت هر موقع هنا بیدار شد بهش این مسکن رو بده باشه تو برو بخواب من برات دارو میارم
باشه ممنونم

چند ساعت بعد

تهیونگ اومد تو خونه
# سلام اجوومااا برات بستنی خریدم به هنا هم بگو بیاد پایین برای اونم خریدم نع اصلا وایستا خودم میارمش پایین
چته برا چی اومدی باز (بغض)
# همون روز اولم گفتم حوصله ی گریه ندارم پس گریه نکن
اصلا برام مهم نیست چی دوست داری چی دوست نداری
# که اینطور حرف جالبی زدی
برو بیرون
# نمیرم
گفتم برو بیرون (با داد)
# برات بستنی خریدم بیا بریم بخوریم
نمیتونم راه برم
# بیا بغت میکنم
خلاصه رفتن پایین
#اونجا جای تو نیست
اون وقت کجا جای منه
# رو پای من ( پوزخند)
عمرا اگر رو پات بشینم
#مگه درد نداری و پات زخمه بیا رو پای من بشین هم راحت تری هم زخمت درد نمیگره هم نرم تره