چون پرستویی که در پرواز نیست



چون پرستویی که در پرواز نیست
بالِ احساسِ من امشب باز نیست ....

پر شده از بغض تنهایـی دلم
شور و شـوق و خنـده و آواز نیست ....

رنگ هست اما مرا همرنگ نیست
راز هست اما مرا همراز نیست ....

غـیـر از آن نـا آشـنـای آشـنـا
هیچ ** با ساز من دمساز نیست...

بـی بـهـار او ، پـرسـتـوی دلـم
هیچ وقـت آمـاده ی پـرواز نیست ...

دل بـه پـایـانِ تمـاشـا بستـه ام
گر چه پایان بـهتـر از آغـاز نیست...

دیدگاه ها (۳)

ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺖ ﺷﻌﺮ ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽ ﺳﺮﺍﯾﺪﮔﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﮔﻮﯾﯽ .. ﺳﺮﻭﺩ ﻣﻮﺝ...

ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﯼ ﺗﻮﺳﺖﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺗ...

خودنویس و دفتر و جام شراب شمع و میز چوبی و حال خراب ...مینوی...

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻓﻘﻂ ﺁﺩﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ .. ﻧﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭ ﻧﻪ ﮐﻤﺘﺮﺍﮔﺮ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط