خودنویس و دفتر و جام شراب
خودنویس و دفتر و جام شراب
شمع و میز چوبی و حال خراب ...
مینویسم قصه ی یک سرگذشت
داستان تشنگی، آب و سراب ....
قصه ی عشقی که فرجامی نداشت
مجرم و زندان و اعدام و طناب ...
نقل یک پرسش ز اعماق وجود
که هنوزم مانده، در دل، بی جواب ...
ماجرای خنده هنگام وداع
بی تفاوت رفتن و رنج و عذاب ...
کاش مهتاب شبم بودی ولی
رد شدی از ظلمتم، همچون شهاب ....
صبح شد، اما نخوابیدم هنوز
ساقی امشب هم بیا با من نخواب...
شمع و میز چوبی و حال خراب ...
مینویسم قصه ی یک سرگذشت
داستان تشنگی، آب و سراب ....
قصه ی عشقی که فرجامی نداشت
مجرم و زندان و اعدام و طناب ...
نقل یک پرسش ز اعماق وجود
که هنوزم مانده، در دل، بی جواب ...
ماجرای خنده هنگام وداع
بی تفاوت رفتن و رنج و عذاب ...
کاش مهتاب شبم بودی ولی
رد شدی از ظلمتم، همچون شهاب ....
صبح شد، اما نخوابیدم هنوز
ساقی امشب هم بیا با من نخواب...
- ۱.۳k
- ۰۴ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط