اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۱
نیشخندش مثل همیشه عذابم میداد...مخصوصا بعد از اینکه قصد تجاوز کردن به ا. ت رو داشت! سوهو!
سوهو قدم زنان نزدیکم شد: به به!! تهیونگ!! دلم برات تنگ شده بود رفیق قدیمی!
با عصبانیت گفتم: ولی من نه!
پوزخند زد: ای بابا بیخیال! چرا اینقدر عصبی!؟؟
دستمو مشت کردم: نمیزارم دستت به ا. ت برسه!
دوباره نیشخند زد. یهو چند تا سرباز از پشت سرش پریدن داخل حیاط!! تون لعنتی...منو لو داده بود!!!؟؟
سوهو گفت: بهت گفتم ک دیگه مافیا نباش!
با عصبانیت گفتم: تو هم ی روزی زیر دست من بودی سوهو! همیشه بهم حسودی میکردی چون من حرفه ای بودم! حالا رفتی جز ادم خوبا و برای من ادا درمیاری!؟؟
سوهو چشم غره ای رفت: من زیر دست تو نبودم!
بعد زمزمه کرد: حمله کنید!
مدت زیادی در حال جنگ بودیم...
سوهو قدم زنان نزدیکم شد: به به!! تهیونگ!! دلم برات تنگ شده بود رفیق قدیمی!
با عصبانیت گفتم: ولی من نه!
پوزخند زد: ای بابا بیخیال! چرا اینقدر عصبی!؟؟
دستمو مشت کردم: نمیزارم دستت به ا. ت برسه!
دوباره نیشخند زد. یهو چند تا سرباز از پشت سرش پریدن داخل حیاط!! تون لعنتی...منو لو داده بود!!!؟؟
سوهو گفت: بهت گفتم ک دیگه مافیا نباش!
با عصبانیت گفتم: تو هم ی روزی زیر دست من بودی سوهو! همیشه بهم حسودی میکردی چون من حرفه ای بودم! حالا رفتی جز ادم خوبا و برای من ادا درمیاری!؟؟
سوهو چشم غره ای رفت: من زیر دست تو نبودم!
بعد زمزمه کرد: حمله کنید!
مدت زیادی در حال جنگ بودیم...
- ۷.۵k
- ۰۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط